۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

پدر پولدار پدر بي پول

-پدر پولدار مي گفت که بي پول بودن ريشه همه شرارتهاست و پدر بي پول اعتقاد داشت که پول ريشه همه بديها است.

2-پدر پولدار مي گفت خوب درس بخوانيد تا بتوانيد شرکتهاي خوبي بوجود آ ورده و خوب اداره کنيد ولي پدر بي پول مي گفت خوب درس بخوانيد تا شغلهاي خوبي بدست آوريد و از نردبان ترقي شرکتها به سرعت بالا برويد ولي پدر پولدار در جواب به اين تفکر مي گفت چرا خودتان صاحب اين نردبان نشويد .

3-پدر بي پول مي گفت دليل اينکه پولدارنيستم شما بچه ها هستيد ولي پدر پولدار مي گفت دليل اينکه بايد پولدار بشوم شما بچه ها هستيد.

4-پدر پولدار مي گفت ما هميشه همان چيزي را جذب مي کنيم که انتظارش را داريم و جهان همراه با ما به همان گونه اي بر خورد مي کند که ما خود را لا يق آن مي دانيم پس هميشه از خود به خوبي ياد کنيد و مرتبا" زندگي را بدان گونه که دلخواه شماست تصور کنيد تا از اين طريق ا لگو هاي مثبت را به زندگي خود جذب کنيد .

5-پدر پولدار مي گفت جهان باز تابي از خود ما ست وقتي از خود بيزاريم از همه بيزاريم وقتي به همين که هستيم عشق مي ورزيم تمام جهان به نظر فوق العاده و دوست داشتني مي آيد . ما همان هستيم که معتقد به بودن آنيم . اگر خود را مثلا در رياضيات در مانده ببينيد آ نگاه تا ابد با اعداد وارقام مشکل خواهيد دا شت و اگر موفقيتي هم کسب کنيد آ ن را اتفاقي تلقي کرده ودر صورت عدم موفقيت خواهيد گفت . از اول معلوم بود که من از پس ريا ضيات بر نمي آيم .

6-پدر پولدار مي گفت تصوير ذهني انسان از خو يشتن درست مانند يک ترموستات عمل مي کند و رفتارهاي او در دامنه محدود اين تصوير رقم مي خورد مثلا اگر شما ا نتظار داشته باشيد که در 50/ موارد شاد باشيد وقتي ببينيد که اوضاع بيش از اندازه به نفع شما پيش مي رود با خود مي گوييد . صبر کن اوضاع نمي تواند تا اين اندازه خوب باشد و هر لحظه ممکن است اتفاق بدي بيفتد . اين خوشي نمي تواند دوام داشته باشد .

7-پدر پولدار مي گفت ديگران با ما همان رفتاري را دارند که ما براي خود احترام قا ئل هستيم يا نه و اگر ما بر اساس احترام بر خود کنيم آنها نيز اين رويه را دنبال خواهند کرد

8-پدر پولدار مي گفت وقتي احساس بدي در مورد خود داريم ما يليم آنرا از خود بيرون بيندازيم و اين مي تواند به اشکال گونا گون از قبيل : خوردن بيش از اندازه . تصادف . بيماري . مصرف الکل و مواد مخدر بي اشتهايي و غيره ظاهره شود

9-پدر پولدار مي گفت ما بايد تمام توان خود را صرف تداوم انديشه هاي مثبت کنيم زيرا تنها به اين ترتيب مي توانيم خوب و شاد زيستن خود را تضمين کنيم . اگر تصوير ذهني ما از خويشتن يک تصوير نا سالم و ضعيف باشد همواره در درون خودزمزمه اي مي شنويم که مي گويد ( من لياقت ندارم ) و اين نگرش منجر به بروز شخصيتي مي شود که به گونه اي نا هشيارخوبي ها و موفقيت ها را پس مي زند و در مواجهه با موفقيتهاي استثناي بهانه هاي گريز پيدا مي کند

10-پدر پولدار مي گفت يکي از آسا نترين راه هاي براي داشتن يک احساس خوب درباره خود قدر داني کردن از خوبي ديگران است

11-پد رپولدارمي گفت : توجه داشته باشيد که رفتار شما ارتباطي با ارزش خود شما ندارد اگر عمل اشتباهي از شما سر بزند مثلا به ماشين ديگري بکوبيد اين دليل نمي شود که شما آ دم بدي با شيد . شما فقط يک اشتباه مر تکب شده ايد

12-روزي هر دو پدر از کارشان اخراج شدند پدر بي پول فکر مي کرد که بيچاره شده است و باز خدا را شکر که با پول بيمه کاري از گرسنگي نمي ميرند ولي پدر پولدار فکر ميکرد که اين کار فرما ا ست که بيچاره شده است زيرا کارمندي به شايستگي او را از دست دا ده است.

13-هر دو به دنبال کار بودند و بارها جواب منفي شدند پدر بي پول مي گفت لعنت بر اينها هيچ کدام شرايط من را درک نمي کنند نمي دانم کدام يک از اين دو راه را انتخاب کنم خودم را از يک ساختمان 20 طبقه به پايين بيندازم و يا اين که خوردن دارو راحت تر است پدر پولدار مي گفت . آ فرين بر کسا ني که به من نه گفتند و با عث شد ند تا کاري را که خو د را لا يق آ ن نمي دا نستم و مي خواستم آ نها برايم انجام دهند خودم انجام د هم و يک کار فرما شدم .

14- پد رپولدارمي گفت. وقتي ما شغل و يا زندگي مورد علاقه خود را دنبال نمي کنيم ذهن پيوسته ا ين فکر را در خود نگه مي دارد که اي کاش زنده نبودم و چون جسم برده ذهن است بنابرين تلاش خود را براي بيرون بردن ما از اين جهان آغاز مي کند اولين قدم بيماري است وراه حل پايدارتر مرگ

15- پد رپولدارمي گفت. ا فکار شاد و سلا مت داشته باشيد و خود را سلا مت تصور کنيد با خود ملا يم باشيد و به خود تلقين کنيد که تا اين لحظه هم به بهترين طريق ممکن زندگي کرده ايد .

16-پدر پولدار مي گفت . اگر با افرادي که مدام انتقاد مي کنند دوستي کنيد انتقاد کردن را ياد مي گيريد و اگر با افراد شاد نزد يک شو يد .شاد بودن را ياد مي گيريد ماجراجويان به ما کمک مي کنند ماجراجو شويم. اول بايد تصميم بگيريم که از زندگي چه مي خواهيم وآنگاه براساس آن خواسته ها همراهان خود را بر مي گزينيم .ممکن است اين کار به قيمت اهانت به همراهان کنوني مان تمام شود درست است اما اين زندگي ما ست .

17-پدر پولدار مي گفت ممکن شما هم اين حرفها را از افراد مختلف شنيده ايد هميشه جيبم خالي است اغلب افسرده ام يک شغل کسل کننده دارم غالبا بيمارم هيچ جاي نمي روم و هيچ کار جالبي انجام نمي دهم از اين حرفها مي توان فهميد که بهترين دوستان آنها هميشه جيبشان خالي است اغلب افسرده اند شغلهاي کسل کننده دارند غالبا بيمارند هيچ جاي نمي روند وهيچ کار جالبي انجام نمي دهند

18-پدر پولدار مي گفت بهترين کاري که براي فقرا مي توانيم انجام دهيم اين است که يکي از آنها نبا شيم

19-پدر پولدار مي گفت. فقر نتيجه تفکر فقيرانه است اگر ثروت ميخواهيد نوع تفکر خود را عوض کنيد اگر دوستان شما هم فقير باشند احتمالا شما هم داوطلب شغلهاي هستيد که حقوق و مزاياي نا چيز دارند زيرا اين جايي است که خود را متعلق به آن مي دانيد و فقط با کساني ارتباط نزديک بر قرار مي کنيد که از طبقه اقتصادي شما هستند زيرا فقط از مصاحبت با اين نوع آدمها احساس راحتي مي کنند

20-پدر پولدار مي گفت : در زندگي همان چيزي را به دست مي آوريم که انتظارش را داريم و بنابر اين کسي که انتظار تنگدستي دارد همان نصيبش مي شود زيرا وي در سلولهاي مغزي خود برنامه اي دارد که به او مي گويد : ( هي ) تو هيچوقت پولدار نمي شوي و هر وقت پول غير منتظره اي به دستش مي رسد بلا فاصله بيرون ميرود و خرجش مي کند در واقع او نا هشيارانه چنين فکر مي کند ( احساس عجيبي دارم پول اضافي داشتن بهتر است بروم وبا اين پول چيزي بخرم و به وضعيت عادي يعني بي پولي بر گردم )

21-پدر بي پول مي گفت من هيچ وقت پولدار نمي شوم زيرا تحصيلات خوبي ندارم اما پدر پولدار مي گفت من تحصيلگران بسياري را مي شنا سم که هميشه جيبشان خالي است وبا لعکس مردم کم سوادي که ثروتهاي افسانه اي داشته اند .

22-پدر بي پول مي گفت : من دوست دارم ثروتمند شوم اما دوست ندارم تا سر حد مرگ کار کنم پدر پولدار مي گفت هزاران نفر هستند که ساعتهاي طولاني را شبانه روز کار مي کنند و باز هم فقير مي مانند و همچنين کساني که به ميزان متعارف کار مي کنند و ثروتمند هم مي شوند کار وتلاش جز ضروري موفقعت است اما ثروت را تضمين نمي کند . اگر سر خود را پاين بيندازيد و روزي 10 ساعت در يک کشتارگاه پر مرغ بکنيد وضعيت مالي شما آنقدرها تغير نخواهد کرد . بعضي وقتها بايد استراتژي را تغير داد

23-پدر پولدار مي گفت بسياري از مردم خودشان مانع به ثروت رسيدن خودشان مي شوند آنها به دلايل مختلف از پول داشتن احساس نا راحتي مي کنند و به اين خاطر است که خودشان را هميشه فقير نگه مي دارند

24-پدر پولدار مي گفت . براي پول در آوردن و جمع کردن آن بايد بتوانيد با آن راحت باشيد اگر نتوانيد با پول احساس راحتي کنيد هشيارانه يا نا هشيارانه ترتيب از دست دادن آن را خواهيد داد به عنوان مثال اگر 10 ميليون تومان ( براي خريد اتومو بيل ) همراه خود داشته باشيد و در حالي که به سمت نمايشگاه مي رويددوستتان را مي بينند ومتوجه پول همراهتان مي شود اگر دست پاچه شويد وبلافاصله علت همراه داشتن اين پول را براي وي توضيع دهيد يعني اينکه با پول احساس راحتي نمي کنيد .

25-پدر پولدار مي گفت : براي ثروتمند بودن با يد بتوانيد به ثروتمندان ديگر احساس خوب و مثبت داشته باشيد اعتقاد ريشه دار به بد بودن ثروتمندان باعث مي شود که خود را فقير نگه داريد زيرا مطمئنا هيچ کس نمي خواهد هز خودش بيزار با شد .

26-پدر پولدار مي گفت : هر کس بايد بپذيرد که ارزش کمک گرفتن از ديگران را دارد اين مهم است که خود را لايق کمک ديگران احساس کنيد زيرا توانايي شما براي پذيرش کمک ديگران تعيين کننده تواناي شما براي کسب ثروت است فرض کنيد با دوستي براي خريد بيرون رفته ايد و متوجه مي شويد که کيف پول خود را در خانه جا گذاشته ايد ودوستتان پول کافي براي قرض دادن به شما دارد آيا ترجيح مي دهيد که به خانه بر گرديد و پول خود را بياوريد اين کار اشتباه است

27-پدر پولدار مي گفت اگر بيشتر از اندازه به پول وابسته باشيد پول در آوردن ونگه داشتن آن برايتان دشوار خواهد بود اگر متوجه شويد که ده هزار تومان گم کرده ايد چه حالي به شما دست مي دهد به خود مي گوييد ( خوب ) شايد يک نفر بيشتر از من به آن احتياج داشته ويا اينکه ماه بعد را در جهنم مي گذرانيد در حالت دوم شما به پول خيلي وابسته هستيد .

28-پدر پولدار مي گفت : خيلي ها فقر را به معنو يت ربط مي د هند و معتقدند که فقر از پرهيزکاري است در حالي که ثروت و بي نيازي نشان دهنده توازن است . کتابهاي ديني ما را به دستگيري از فقرا تشويق مي کنند نه ملحق شدن به آنها .

29-پدر پولدار مي گفت . اول پس انداز کنيد بعد خرج کنيد _ فقرا به عکس عمل مي کنند آنها اول خرج ميکنند و بعد نقشه پس اندازهاي آتي را مي کشند .

30-پدر پولدار مي گفت . به مشاهده افراده ثروتمند بپردازيد مدتي از وقت خود را با ثروتمندان بگذرانيد و ببينيد که چه فرقي بين شما و آنها وجود دارد نکات جالب و مثبت آنها را جذب کنيد

31-پدر پولدار مي گفت . از ديگران کمک بخواهيد وقتي مردم ببيند که شما براي کمک به خود مصمم هستيد آنها نيز براي کمک به شما بسيار مستعد مي شوند که ممکن است شما را شگفت زده کنند .

32-پدر پولدار مي گفت . مرتبا به خود خاطر نشان کنيد که شايسته ثروت هستيد

33-پدر پولدار مي گفت . گاه وبي گاه براي خود پول خرج کنيد بخشي از فرايند رسيد ن به استقلال مالي فهميدن اين نکته است که شما استطاعت هدر دادن پول را براي خود داريد بعلاوه وقتي شما ازپولي که داريد لذت مي بريد انگيزه اي براي پولسازي بيشتر مي کنيد .

34-پدر پولدار مي گفت . به سه دليل زير هميشه مقداري پول همراه خود داشته باشيد
1 ) احساس ثروت بيشتري مي کنيد
2 ) به پول داشتن عادت مي کنيد .
3 ) اعتماد به نفس بيشتر پيدا مي کنيد . همچنين به اين ترتيب ترس خرج کردن پول را از دست مي دهيد که اين براي ثروتمند شدن حائز اهميت است . اگر وقتي پول جيب شماست به خود اطمينان نداريد و مي ترسيد که خرج کنيد چطور مي توانيد ا نتظار ثروتمند شدن را داشته باشيد.

35-پدر پولدار مي گفت . زيستن در زمان حال را تمرين کنيد زيستن در حال به اين معناست که ما از هر کاري که انجام مي دهيم بخاطر آن لذت ببريم و نه اين که صرفا به دنبال هدف نهايي آن باشيم هر گاه در حال زندگي کنيم ترس را از ذهن مي رانيم اساسا" ترس مقو له اي است مربوط به حوادثي که ممکن است در آينده اتفاق بيفتد اين ترس مي تواند آنچنان فلج کننده باشد که انجام هر عمل سازنده اي را براي فرد نا ممکن بسازد .

36-پدر پولدار مي گفت . آ يا تا به حال وقت کرده ايد که وقتي بي صبرانه منتظر تاکسي هستيد انگار همه تاکسي ها غيب مي شوند و بلاخره پس از ا نتظاري که بسيار طولاني به نظر رسيده است از رفتن منصرف شده ايد و يا تصميم گرفته ايد پياده برويد و درست همان موقع يک تاکسي پيش پاي شما ايستاده است . هر وقت به ا نتظار نام . افراد . شغل خوب . همسر ايده آ ل . حوادث فوق العاده و يا هر چيز ديگري مي نشينيم رسيدن آنها مدتها به طول مي انجامد و گاه اصلا نمي رسند . در اينجا اصلي حاکم است که به ما مي گويد ( زندگي ات را در زمان حال بگذران و به خاطر اتفاقات آينده نفست را در سينه حبس نکن ) اگر بخود بگوييم که براي اينکه بتوا نيم شاد باشيم بايد فلان چيز را داشته باشيم چه بسا شرايط چنان به تنظيم خود بپردازندکه مخالف گفته شما را ا ثبات کنند .

37-پدر پولدار مي گفت . وقتي از بخشش ديگران امتناع مي کنيم در واقع اين ما هستيم که رنج مي بريم ودر پنجاه درصد مواقع فرد گناهکار حتي خبر ندارد که در سرماچه مي گذرد هر کس زندگي را به گونه اي که مي داند سپري مي کند در اين راه اشتباهات بسياري مرتکب مي شود و گاه بر اساس اطلات غلط عمل مي کند و گاه کارهاي احمقانه از او سر مي زند با اين حال در همه موارد ا و به بهترين نحو ممکن عمل کرده است .

38-پدر بي پول مي گفت . من هرگز والدين خود را نمي بخشم چرا که آنها وظايف خود را به خوبي انجام نداده اند اين تقصير آنهاست که من ورشکسته و تنها و غمگينم پس بايد بنشينيد ورنج کشيدنم را تماشا کنند پدر پولدار مي گفت والدين ما به بهترين نحوي که مي دانستند به ترتيب به ما پرداخته اند آنها بر اساس اطلاعاتي که داشته اند و با شهامت در قلمرونا شناخته دوران بچه داري گذاشته اند . سرزنش کردن مداوم آنها بخاطرعدم انجام صحيح وظايف پدر و مادري کاري عبث و بيهوده است .

39-پدر پولدار مي گفت . وقتي راه بخشش را بر مي گزينيم و تغيير مي کنيم ديگران هم تغيير مي کنند وقتي نگرش خود را نسبت به ديگران عوض مي کنيم آ نها هم شروع به تغيير رفتار خود مي کنند گويي در همان لحظه اي که تصميم به تغيير زاويه ديد خود مي گيريم ديگران هم به ا نتظارات تغيير يافته ما پاسخ مثبت مي دهند .

40-پدر پولدار مي گفت . اگر بخشيدن ديگران مشکل است بخشيدن خود بمراتب دشوارتر است بسياري از افراد در تمام طول زندگي بخاطر کوتاهي هايي که به خود نسبت مي دهند به تنبيه رواني و جسماني خود مي پردازند . اين مجازاتها به اشکال گوناگون همچون پرخوري . شرابخوري . ويران کردن نظام همه روابط . و زندگي در فقر وبيماري ظاهر مي شوندريشه تمامي اين رنجها در نظام باوري است که مي گويد اعمال شيطاني بسياري از من سرزده است من گناهکارم و لياقت سلامتي و خوشحالي را ندارم نگهداشتن يک ذهن سالم مانند نگهداشتن يک جسم سالم احتياج به تلاش فراوان دارد اما به زحمتش مي ارزد .


41-پدر پولدار مي گفت . براي شاد بودن بايد بر افکار شاد تمرکز کنيم ا ما ما غالبا برعکس عمل مي کنيم اغلب مردم تعريف و تمجيدها را ظرف چند دقيقه فراموش مي کنند اما يک اهانت را سالها بخاطر مي سپارند آ نها مانند آ شغال جمع کن ها يي هستند که هنوز توهيني را که بيست سال پيش به آنها شده است با خود حمل مي کنند .

42-قطعه زير را پدر بي پول در 85 سا لگي نوشته است .
اگر مي توانستم يک بارديگر زندگي کنم آنوقت سعي مي کردم اشتباهات بيشتري مرتکب شوم آنقدرها بي عيب و نقص نباشم بيشتر استراحت مي کردم در واقع خيلي چيزها بود که من آ نها را بيش از حد جدي گرفتم بايد ديوانه تر مي بودم اگر يک بار ديگر به دنيا مي آمدم بيشتر سفر مي کردم قله هاي بيشتر را فتح مي کردم رودخانه هاي بيشتري را شنا مي کردم به نقاط تازه تر مي رفتم و بستني هاي بيشتري مي خوردم . با مشکلات حقيقي رودررو مي شدم و مشکلات خيالي را کنار مي گذاشتم مي دانيد من از آن آدمهاي بودم که لحظه به لحظه عمرم را محتاط و عاقلانه و سالم زيستم اگر دوباره به دنيا مي آمدم تمام لحظات زندگي ام را از آن خود مي کردم . اگر زندگي از نو تکرار مي شد در سپيده دم صبح هاي بهاري با پاي برهنه به پياده روي مي رفتم و در پاييز تا دير وقت به خانه بر نمي گشتم چرخ و فلکهاي بيشتري سوار مي شدم طلوع خورشيد را بيشتر تماشا مي کردم و اوقات بيشتري را با بچه هايم مي گذراندم. مي دانيد من از آن آدمهايي بوده ام که هميشه با دماسنج و کيسه آب جوش و باراني و چتر نجات سفر کردم فقط اگر زندگي دوباره تکرا مي شد اما مي دانيد که نمي شود
پيرمرد بخوبي فهميده بود که براي شاد تر بودن و براي بهره برداري بيشتر از زندگي نبايد دنيا را تغير داد بلکه بايد خودش تغير کند

43-پدر پولدار مي گفت . احمقانه است که براي سفر يک روزه توشه يک ساله بر داريم اما آيا احمقانه نيست که تمام نگرا ني هاي بيست و پنج سال آتي زندگي را با خود حمل کنيم و تازه متعجب باشيم که چرا اينگونه زندگي دشوار است . نگراني امروز براي مشکلات فردا دردي را دوا نخواهد کرد
.
44-پدر پولدار مي گفت . بهترين راه براي احساس بهتر داشتن انجام کاري براي ديگران است از همان لحظه اي که شروع به شاد بودن ديگران مي کنيم درست از همان لحظه احساس بهتري خواهيم داشت .

پدر پولدار ميگفت . هر وقت احساس ياس به سراغتان آمد از خود بپرسيدآيا هواي کافي براي تنفس دارم آيا غذاي کافي براي امروز دارم : ما اغلب اين حقيقت را که مهمترين نيازهاي ما برآورده شده اند ناديده مي گيريم .

45-پدر پولدار بر شوخي مناسب و خنديدن بسيار تاکيد داشت او مي گفت وقتي که ما مي خنديم همه چيز به نفع جسم و ذهن ما پيش مي رود و باز دهي سيستم تنفسي ما درست مانند زماني مي شود که به ورزش دو پرداختيم ما اغلب وقتي مريض مي شويم که خود و زندگي را بيش از اندازه جدي مي گيريم آنچه براي سالم ماندن بدان نياز داريم خنديدن است زندگي آنقدرها جدي نيست بيايد شوخي را جدي تر بگيريم .

46-پدرپولدار مي گفت . بيايد گاه وبي گاه براي خود خاطر نشان کنيم که ما انسان هستيم و مانند تمام انسانهاي ديگر ممکن است کارهاي احمقانه از ما سر بزند اگر توقع شما بي عيب و نقص بودن وکمال است به اين سياره تعلق نداريد .

47-پدر پولدار مي گفت . يکي از بزرگترين مسوليتهاي ما در مقابل ديگران آن است که از زندگي لذت ببريم زيرا با شاد بودن احساس بهتر و کارايي بيشتري خواهيم داشت و ديگران نيز از مصاحبت با ما احساس رضايت و خرسندي خواهند کرد .

48-پدر پولدار مي گفت . يکي از بهترين اصولي که تا کنون در ارتباط با ذهن خود به آن دست يافته ايم اين است که هميشه به سمت چيزهايي کشيده مي شويم که غالبا" به آن فکر مي کنيم حتي اگر به چيزهايي فکر کنيم که دلخواهمان نيستند باز هم به سوي آنها کشيده مي شويم علت آن است که مسير حرکت ذهن هميشه به سوي هر چيز است و نه در جهت گريز آن به عنوان مثال اگر به شما بکويم راجع به يک فيل صورتي که عينک آفتابي هم زده است فکر نکنيد بلا فاصله چه چيز در ذهن شما نقش مي بندد يک فيل اين آگاهي از چگونگي کار ذهن دليلي براي سنجيده سخن گفتن با خود و ديگران است اين اصل مي تواند شما را در توجيه اين مساله ياري کند که چرا مي توانيد يک ماشين قراضه را پانزده سال تمام برانيد و يکبار هم تصادف نکنيد اما همان روز اولي که يک ماشين نو را از کمپاني تحويل مي گيريد شکل جلو وعقب آن را تغير مي دهيد رانندگي کردن با اين فکر که من به هيچ ترتيب نبايد بگذارم حتي يک خط به اين ماشين بيفتد خطر ناک است. فکر اين بايد باشد که من خوب و بي خطر رانندگي خواهم کرد .

49-پدر پولدار مي گفت . تنيس بازي که بهترين مسابقات را مي برد کسي است که به خود مي گويد من اين امتياز را لازم دارم و آنکه مي بازد تفکرش اين است که (بهتر است اين امتياز را از دست ندهم ) به همين ترتيب کسي که مي گويد من نمي خواهم مريض باشم نبرد سختي را براي خوب شدن در پيش گرفته است و کساني که ذهن خود را با اين انديشه ها پر مي کنند که من نمي خواهم تنها باشم و يا من نمي خواهم ورشکسته باشم واميدوارم که کار را خراب نکنم پيوسته خود را در همان مو قيعتهايي خواهند يافت که از آن مي گريخته اند. هميشه به آنچه که مي خواهيد فکر کنيد و مواظب افکار خود باشيد .

50-پدر پولدار مي گفت . مغز ما از طريق شايعترين انديشه هايمان خاصيت آهن ربايي پيدا مي کنند و اين آهنرباهابه گونه اي که براي بشر ناشناخته است افراد ، نيروها و موقعيتهايي که با ماهيت اين افکار غالب همخواني دارند به سوي ما جذب مي کنند پس به خواسته هاي خود فکر کنيد تا به آنها دست يابيد آيا خنده آور نيست که به سوپر مارکت برويم و به فروشنده بگوييم : من شير و پنير نمي خواهم و تازه انتظار داشته باشيم که با دست پر به خانه بر مي گرديم اما حقيقت اين است که که اغلب افراد در طول زندگي تاسف نداشته ها را مي خورند و درباره آنچه نمي خواهند حرف مي زنند . ما بايد بر آنچه مي خواهيم تمرکز کنيم .

51-پدر پولدار مي گفت . وقتي بيم از دست دادن چيزي را داريم خود را مستعد از دست دادن آن مي کنيم و اين در مورد همسر، دوست ، کيف پول وهر چيز ديگري مصداق پيدا مي کند فکر کردن به ترسها آنها را به سوي شما مي کشاند اصل درست از اين قرار است بر آنچه دلخواه شماست تمرکز کنيد از داشتن آن لذت ببريد و نگران از دست دادنش نباشيد .

52-پدر پولدار مي گفت . قوانين جهان همواره انسان را به ايستادن روي پاي خويش تشويق مي کند اگر بر اين باور باشيم که با از دست دادن چيزي يا کسي زندگي ما رو به نابودي خواهد گذاشت آنگاه چه بسا جهان تصميم بگيرد به ما اثبات کند که بدون آن چيز يا آن کس هم قادر به زندگي خواهيم بود اگر به اين نتيجه رسيده باشيد که بدون اين شغل يا ماشين ادامه زندگي برايتان غير ممکن است آنگاه ممکن است جهان شرايطي را به وجود بياورد که زندگي بدون آن را تجربه کنيد اما اگر نگرش شما اينگونه باشد که من ماشينم را دوست دارم اما بدون آنهم مي توانم به همين اندازه خوشبخت باشم ديگر مي توانيد تا هر موقعي که بخواهيد صاحب آن باشيد .

53-پدر پولدار مي گفت . ما نه فقط از ديدگاه روحاني بلکه از نقطه نظر علمي نيز بايد شکرگذار نعمتهاي خود باشيم . جهان اساسا" بسيار بخشنده است اما اگر کسي پيوسته بر آنچه ندارد تکيه کند بسيار کمتر به خواسته هاي خود مي رسد در پاره اي از موارد بنظر مي رسد اجتماع ما را براي ديدن جنبه هاي منفي زندگي شرطي مي کند .اگردر ده مورد کارها درست پيش برود و فقط در يک مورد با موانع مواجه شويم تمام توجه ما معطوف همان يک مورد مي شود . به خاطر يک لکه کوچک روي يقه پيراهن خود عصبي مي شويم اما ازا ين واقعيت که 99درصد پيراهنمان پاکيزه است به وجد نمي آييم بسياري ازمردم گمان مي کنند که معناي واقع بين و منطقي بودن تاکيد و تمرکزبر اشتباهات است .

54-پدر پولدار مي گفت . وقتي سپاسگزار نعمتهاي خود هستيم وبه آنچه که هم اکنون در اختيار داريم معترف باشيم سبب جاري گشتن سيلي از مواهب تازه به زندگي خود مي شويم .

55-پدر بي پول مي گفت . چهار سال از عمرم را در دانشگاه تلف کردم فقط براي اينکه يک تکه کاغذ بگيرم . پدر پولدار مي گفت در چهار سال دانشگاه با افراد بسياري آشنا شده و تجربيات بسياري را کسب کرده که بدون گذراندن اين زمان هيچ يک از اينها بدست نمي آمد در واقع مسير هم به انداز مقصد ارزشمند بوده است .

56-پدر بي پول چند بار تصميم به پس انداز گرفت و به علت اينکه يکي دو هزينه پيش بيني نشده برايش اتفاق افتاد نتيجه گرفت که پول جمع کردن براي او غير ممکن است و تمام آرزوهاي خود را براي رسيدن به يک استقلال مالي کنار گذاشت پدر پولدار مي گفت هيچ چيز در خط مستقيم حرکت نمي کند و هيچ هدفي مستقيم و بدون واپس روي بدست نمي آيد حتي جزر و مد نيز دقيقا اتفاق نمي افتد بلکه با پس رفتن و پيش آمد نهاي تدريجي است تصحيح مداوم و پيوسته ،راه رسيدن به هدف است بارها ممکن است دچار اشتباه شده واز مسير منحرف شويم اما دوباره بايد به راه اصلي بر گرديم اين تصحيح مکرر در کار کشتي ها هم دقيقا" به چشم مي خورد .

57-پدر بي پول مي گفت . اي کاش هيچ مشکلي نداشتم آنوقت مي توانم تمام روز را درساحل دريا استراحت کنم پدر پولدار مي گفت به عقيده من بعد از مدتي دراز کشيدن بر شن هاي ساحل و انديشه هاي پوچ و بي اهميت بي صبرانه به انتظار يک مشکل مي نشينيد تا آن را حل کنيد .

58-پدر پولدار مي گفت . قانون را نمي توان شکست داد آنچه ما دراين لحظه در زندگي خود شاهد هستيم حاصل کاشته هاي ديروز ماست اين پاداشها دير يا زود فرا مي رسند و نامشخص بودن زمان فرا رسيدن آنها تنها به مهيج شدن زندگي کمک مي کند . اگر پشت سر ديگران حرف بزنيم پشت سر ما حرف خواهند زد اگر از خوبي ديگران بگويم از خوبي ما خواهند گفت اگر مردم را از هم جدا کنيم از هم جدايمان خواهند ساخت اين قانون طلايي در طول تاريخ به طرق مختلف بيان شده است اما در تمام اين تمرين ها يک اصل ثابت وجود دارد با تو همان گونه رفتار خواهد شد که تو با ديگران رفتار کرده اي .

59- پدر بي پول طرافدار پروپاقرص سالم وامن زيستن بود تمام شبهاي خود را پاي تلوزيون به تماشاي حرکات مسحور کننده سوپر قهرمانان مي گذراند در حاليکه زندگي خود او در کسالت مي گذشت.

60- پدر پولدار مي گفت مشاغل سخت و خطرناک درآ مدهاي گزاف دارند براي ياد گرفتن راه رفتن ، بايد خطر زمين خوردن را بپذيريم وبراي پول ساختن بايد خطر ورشکستگي را هم پذيرفت .

61-پدر پولدار مي گفت . هر کاري را که مي تواني انجام دهي يا روياي توانستن آن را داري آغاز کن در جسارت نبوغ و قدرت نهفته است

62-پد رپولدارمي گفت اولين قدم را بايد خود ما بر داريم تا وقتي که در حاشيه ايستاده ايم و براي هجوم آمادگي نداريم گويي جهان در برابر ما با اين نگرش ايستاده است که خوب مثل اينکه آنقدرها درباره اين مساله جدي نيست هر وقت آن را جدي گرفت به او کمک خواهيم کرد .

63-پدر پولدار مي گفت . مردم هميشه دنبال کسي مي گردند تا تحسينش کنند اگر چه ممکن است درست بعد از 5 دقيقه از اعلام شروع يک رژيم غذايي دوستتان بخواهد شما را با يک کيک شکلاتي وسوسه کند اما اينها در باطن خويش اميدوارند که شما مستحکم و قوي بر سر حرف خود بايستيد .

64-پدر پولدار مي گفت . توجه داشته باشيد که درست قبل از يک گشايش همه چيز واقعا" تيره وتار به نظر مي رسد زندگي اينگونه است هميشه سردترين و تاريکترين لحظه ها درست قبل از سپيده است اگر خود را از سقوط و نوميدي حفظ کنيم پاداشها به زودي سرازير مي شوند نوزاد که ارزشمندترين هديه خداوندي است زماني به مادر اعطا مي شود که استقامت و شکيبايي او مورد ارزيابي و تاييد قرار گرفته و رنج فوق العاده اي را سپري کرده است ( از مادرهايمان بايد بپرسيم که آيا ارزشش را داشت) جهان هستي ميزان جديت ما براي نيل به اهدافمان برسي ميکند و اگر ما کمي بيشتر بر اهداف خود اصرار بورزيم آوقت ديگر کار تمام است .

65-پدر پولدار مي گفت . يکي از دلايلي که پولدارها هر روز پولدارتر و بي پولها هر روز بي پول تر شده و اقشار متوسط در ميان قرضهايشان دست و پا مي زنند اين است که موضوع پول فقط در خانه مطرح مي شود نه در مدرسه ، اکثر ما توسط والدينمان با پول آشنا مي شويم بنابرين يک پدر و مادر بي پول چه چيزي در اين خصوص مي توانند به بچه ها يشان آموزش دهند آنها به سادگي ابراز مي کنند در مدرسه بمان و خوب درس بخوان . ممکن است بچه هاي آنها با نمرات بالايي فارغ التحصيل شوند اما برنامه ريزي شخصيشان بسيار فقيرانه است مدارس ما بر روي آموزشهاي تحصيلي و مهارتهاي تخصصي تکيه دارند به همين دليل است که بانکدارها . مهندسان . پزشکان و حسابدارهايي که با نمرات بالا از دانشگاهها فارغ التحصيل مي شوند هنوز در امور مالي و مهارتهاي اقتصادي زندگيشان لنگ مي زنند سياستمداران بلند مرتبه اي که داراي تحصيلات عاليه و مقامات رسمي دولتي هستند : نه تنها براي تصميم گيريهاي مالي و اقتصادي آموزش درستي نديده اند بلکه شايداصولا هيچ گونه آموزش در اين زمينه نديده باشند .

66-پدر بي پول مي گفت . من نمي توانم از عهده مخارج برآيم پدر پولدار گفتن اين جمله را قدغن کرده بود و در عوض مي گفت چگونه مي توانم از عهده مخارج برآيم اولي يک عبارت بود ودومي يک پرسش اولي تو را تبرئه ميکرد و دومي تو را به تفکر وا مي داشت پدر پولدار مي گفت نمي توانم از عهده مخارج بر آيم ناخود آگاه مغز انسان را از حرکت باز مي دارد اما با مطرح کردن سوال ( چگونه مي توانم از عهده مخارج بر آيم ) مغز شروع به فعاليت مي کند . مغز من روز به روز قوي تر مي شود چون مدام آن را به فعاليت وا ميدارم و هر چه قدرتمندتر شود پول بيشتري بدست خواهم آورد .

67-اگر چه هر دوپدر به سختي کار مي کردنند يکي از آنان عادت داشت که به مجرد روربه رو شدن با موضوعات پولي مغزش را به استراحت وا دارد و در حاليکه ديگري مغزش را به فعاليت وا مي داشت نتيجه اش در دراز مدت اين بود که يکي از نظر مالي روزبه روز قويتر مي شد و ديگري ضعيف تر:درست مانند دو انساني که يکي هر روز به تمرينات بدنسازي مي پردازد و ديگري لم داده و به تلوزيون تماشا مي کند .

68-پدر بي پول مي گفت . ثروتمندان بايد ماليات بيشتري بپردازند تا براي رفاه افرادي خرج شود که ثروت کمتري دارنداو عاشق رابينهود بود پدر پولدار ميگفت ما لياتها به تنبيه توليد کننده ها مي پردازد حال آنکه پاداش است براي آنان که توليد کننده نيستند او علاقه اي به رابينهود نداشت او را نه يک جوانمرد بلکه دزد مي دانست .

69-پدر پولدار تشويق مي کرد که درباره پول و تجارت مدام صحبت کنيد حتي در سر ميز شام : حال آنکه پدر بي پول صحبت از پول را سر هر غذايي ممنوع کرده بود .

70-پدر بي پول مي گفت وقتي به پول رسيدي آن را محکم نگه دار مواظبش باش و ريسک نکن پدر پولدار مي گفت ياد بگير که چگونه با پول ريسک کني .

71-پدر بي پول مي گفت دولت و شرکتي که براي آن کار مي کند بايد به رفع نيازهاي او و خانواده اش برسد او همواره نگران اضافه حقوق بازنشستگي . بيمه درماني . مرخص هاي استعلاجي ، روزهاي تعطيلي وديگر عايدي هاي متفرقه اينچنيني بود او عاشق حقوق دوران بازنشستگي بود. پدر پولدار بر اعتماد به مالي مطلق تکيه داشت او بر ضد فکر استحقاق داشتن سخن مي گفت و اينکه چگونه اين چيزها باعث خلق مردمي ضعيف ودر نهايت مستمند خواهد شد.
.او روي کسب توانايي و تخصص و صلا حيت هاي مالي بسيار تاکيد داشت

72-پدر بي پول به ما ياد مي داد که چگونه رزومه اي موثر و گيرا بنويسيم تا شغل خوبي بدست آوريم پدر پولدار ياد مي داد چگونه نقشه هاي تجاري و مالي قدرتمندي بکشيم تا بتوانيم شغلهاي خلق کنيم

73-پدر بي پول هميشه مي گفت . هرگز ثروتمند نخواهم شد و اين پيشگويي به واقعيت پيوست از سوي ديگر پدر پولدار همواره از خودش به عنوان يک مرد پولدار نام مي برد او چيزهاي شبيه اين مي گفت من مرد ثروتمندي هستم و ثروتمندان چنين کارهاي انجام نمي دهند حتي يک بار پس از شکست مالي بزرگ که دچار افسردگي ا ش کرده بود مدام به خودش مي گفت بين فقير بودن و ور شکستگي اختلاف زيادي وجود دارد . ورشکستگي موقتي است اما فقر دائمي است .

74-پدر بي پول مي گفت . خوب درس بخوانيد تا به مدرک عالي دست يابيد تا استاد دانشگاه شويد و يا شغلهاي خوبي به دست آوريد . پدر پولدار مي گفت خوب درس بخوانيد تا ياد بگيريد نقش پول چيست و چگونه مي توان آن را به خدمت درآورد و در نهايت استفاده از آن برد من براي پول کار نمي کنم اينها کلماتي بودند که او بارها و بارها تاکيدو تکرارش مي کرد بلکه پول است که براي من کار مي کند .

75-پدر پولدار مي گفت . پول يکي از اشکال قدرت است اما آنچه قدرتمند تر است آموزش آن است پول مي آيد و مي رود ليکن اگر انسان درباره نقش و عملکرد آن آموزش ديده باشد مي تواند بر آن مسلط شده و ساختن رفاه و ثروت را آغاز کند . اکثر مردم به مدرسه مي روند بدون اينکه هرگز نقش وعملکرد پول را ياد بگيرند بنابراين بر مي گزينندکه در زندگي براي پول کار کنند .

76-پدر پولدار مي گفت . اگر جز آن دسته ازآدمهاي مهربان و قانعي باشي که نه دل و جرت ونه صبر و تحمل چيزي را دارند در اين صورت هر زمان که زندگي ضربه اي به تو واردمي کند مي بري و تسليم مي شوي . از آن آدمها که تمام عمر به دنبال يک زندگي امن ، انجام کارهاي درست و آماده سازي خود براي رويارويي و مقابله با اتفاقاتي هستند که هرگز به بوقوع نخواهد پيوست . در نهايت هم يک پيرمرد کسل کننده از دنيا خواهي رفت . صاحب دوستان زيادي خواهي شد که حقيقتا تو را دوست دارند چرا که تو مردي زحمتکش و فوق العاده اي هستي .ظاهرا تمام عمرت را براي کسب امنيت در زندگي و راحتي فکري و کارهاي درست تلاش کرده اي ليکن در حقيقت به زندگي اجازه داده اي تو را به سوي سلطه پذيري ،فرمانبرداري و اطاعت سوق دهد . با نگاهي عميق به ماجرا متوجه مي شوي که تو در حقيقت از ريسک کردن در هراس بوده اي و اگرچه واقعا مي خواستي برنده شوي ولي ترس از شکست در درون تو بيشتر از هيجان برنده شدن بود آنگاه با نگاهي عميق خواهي فهميد که واقعا به دنبال برنده شدن نرفته اي بلکه امنيت کاري را در زندگي برگزيده اي .

77-پدر پولدار مي گفت بدان که ترس عامل اصلي باقي ماندن اکثرمردم سر کارهايشان است .ترس از عدم توانايي در پرداخت مخارج و صورتحسابهايشان و ترس از اخراج شدن ،ترس ازنداشتن پول کافي ،ترس از اينکه مجبور شوند همه چيز را از نوع شروع کنند . اسم اين کار کردن براي پول است .اکثر مردم پس از مدتي برده پول مي شوند و آنگاه از دست کارفرماهايشان عصباني شده و ايراد را از آنها مي دانند با عوض کردن کار فرما باز هم مشکل اصلي سرجايش است چون مشکل نه کار فرماها بلکه خودشان هستند آنها بايد خودشان را تغيير بدهند و اندکي عاقل تر شوند. مردم مايلند آدمهاي دنيا به جز خودشان را عوض کنند ولي راحتتر اين است که خودمان را عوض کنيم تا ديگران را

78-پدر پولدار مي گفت . اکثر مردم يک قيمتي دارند و به اين دليل قيمت دارند چون آن دسته از احساسات بشري که نامش را ترس و حرص گذاشته اند در اموراتشان دخيل هست . اول ترس از بي پول ماندن انگيزه سخت کار کردنشان مي شود وسپس روزي که چک حقوقي شان را دريافت مي کنند حرص و آرزوآنها را وادار به انديشيدن به چيزهاي مي کند که با پول قادر به خريدش مي شود پس از آن شيوه انجام کارهايشان شکل مي گيرد بيدار شدن ، سر کار رفتن ، پرداخت مخارج ، بيدار شدن ، و.... بدين ترتيب زندگي آنان براي هميشه با اين دو احساس به پيش مي رود و اداره مي شود ترس وحرس . با پيشنهاد پول بيشتر به آنان خواهي ديد که مخارج و مصارفشان را افزايش داده وباز هم به اين چرخه ادامه مي دهند چرخه دوراني زندگي .

79-پدر پولدار مي گفت . هر انسان زنده اي آرزومند چيزهاي بهتر ، زيباتر يا هيجانات و تفريحات بيشتري مي با شد . بنابرين مردم به دليل آرزومنديهايشان براي پول کار مي کنند آنها آرزوي پول در آوردن دارند به خاطر آن شاد کامي که تصور مي کنند پول نصيبشان مي کند اما شاد کامي که پول به همراه مي آورد معمولا کوتاه مدت است و آنان به زودي نيازمند پول بيشتري براي شادي بيشتري ، تفريح بيشتر، راحتي و آسايش بيشتر و امنيت بيشتر مي شوند پس به کارشان ادامه مي دهند و فکر مي کنند داشتن پول بيشتر راحتي خيال را که متضاد با ترس و حرص است به ارمغان مي آورد اما پول از عهده چنين کاري بر نمي آيد . علت اينکه بسياري از مردم پول جمع مي کنند نه به دليل حرص بلکه به خاطر ترس است سعي دارند ترس از فقير شدن و بي پوليها را از وجودشان بزدايند پس مقدار زيادي پول ذخيره مي کنند تا به خودشان بقبولانند که ترسشان دارد از بين مي رود اما اکنون مي ترسند که ثروتشان را از دست بدهند من دوستاني دارم که ميليون ها دلار ثروت دارند اما در حال حاضر بيشتر از زماني که بي پول بوده اند وحشت دارند اکنون وحشت آنان از اين است که تمام ثروتشان را از دست بدهند پس اين ترس که عامل ثروتمندتر شد نشان بودروز به روز بيشتر مي شود آنان مايل نيستند خانه هاي بزرگ ، اتومبيل هاي مختلف و اين زندگي مرفهي را که پول برايشان به ارمغان آورده است از دست بدهند و اينکه در صورت از دست دادن ثروتشان ، دوستان و اطرافيانشان درباره آنها چه خواهند گفت بسياري از آنها عليرغم ظاهر پولدار و مرفه شان نااميد و ما يوس و درگيرانواع و اقسام بيماريهاي رواني و عصبي هستند پرهيز از پول درست به اندازه چسبيدن آن موجب روان پريش است هيچ علا قه اي ندارم که فقط به شما بياموزم چگونه خروار ها پول روي هم تلنبار کنيد اين کار کمکي به کنترل ترس ويا حرص در وجود شما نخواهد کرد اگر شما بيش از همه به کنترل و تسلط بر اين دو مورد در وجود خود نپردازيد پس از پولدار شدن همه چيزي جز يک برده پولدار نخواهيد بود .

-پدر پولدار مي گفت . هر چه بزرگتر شوي خواسته هايت هم همراه خودت بزرگتر و گران قيمتر خواهد شد اتومبيل جديد ويلاي اختصاصي و خانه اي بزرگ براي تحت تاثير قرار دادن دوستانت . مواظب اين تله باشيد.

82-پدر پولدار مي گفت . گذراندن يک عمر زندگي با ترس و هراس و هرگز دردرصد جستجو و کشف روياها بر نيامدن خشن است سخت کار کردن براي دستيابي به پول و تصورا ينکه شما را قادر به خريد چيزهاي بکند که باعث خوشحالي تان خواهد شد نيز خشن است نيمه شب از خواب بر خواستن و در انديشه پرداخت قبوض و بدهي ها فرو رفتن هولناکترين شيوه زندگي است زندگي به شکلي که ميزان چک حقو قيمان برايمان ديکته کرده زندگي نيست تفکر اينکه داشتن يک شغل مي تواند امنيت فکري را براي شما به ارمغان آورد در حقيقت گول زدن خوتان است اين مطالب هم خشنند اين تله اي است که مي خواهم از افتادن در آن اجتناب کنيد من زياد ديده ام که پول چگونه زندگيها را هدايت مي کند نگذاريد اين اتفاق براي شما بيفتد .

83-پدر پولدار مي گفت . جهل در خصوص پول موجب حرص و ترس فراوان مي شود مثلا يک دکتر را در نظر بگيريد که براي فراهم کردن راحتي و آسايش بيشتر خانواده اش پول بيشتري مي خواهد و به همين دليل حق ويزيتش را بالا مي برد با اين کار نرخ بهداشت و درمان همگاني بالا مي رود و اولين ضربه اش به افراد کم درآمد جامه مي رسد بنابرين اقشار پاين از سلامت کمتري نسبت به افراد پولدار بر خوردر مي شود و به دليل که نرخ پزشکان بالا رفته وکلانيز حق الزحمه اشان را بالا مي برند و همين طور ادامه پيدا مي کند به زودي چنان فاصله عميقي ميان طبقات بالا و پاين اجتماع ايجاد مي شود که منجر به هرج و مرج و آشفتگي گرديده و نتيجه اش فروپاشي تمدن بزرگ ديگري است . تمدنها و حکومتهاي بزرگ زماني سقوط مي کنند که فاصله ميان داراوندار در آن اجتماعات بيش از حد زياد مي شود متاسفانه ما از تاريخ فقط اسامي و زمانهاي را به خاطر مي سپاريم نه درسهاي آن را در يک اجتماع تحصيلکرده سطح بالا که دولت لايق و کار آمدي داشته باشد قيمتها پايين بيايد نه اينکه بالابرود قيمتها به دليل حرص و ترس که که نالش از جهل است روز به روز بالاتر مي رود.ا مدارس ما متاسفانه فقط به مردم آموزش مي دهند که سر کار بروند و پول در بياورند نه اينکه پول را تحت کنترل خود در آورده و آن را هدايت کنند متاسفانه دانشگده هاي اقتصاد هم از عهده چنين کاري بر نمي آيد
.
84-پدر پولدار مي گفت . به هر کاري که مشغول هستيد ادامه بدهيد اما هر چه زودتر بتوانيد نيازهايتان را براي دريافت حقوق به فراموشي بسپاريد راحتر به دوران بزرگسالي پا خواهيد گذاشت از مغزتان استفاده کنيد و براي پول کار نکنيد مطمئن باشيد که بزودي فکر شما راههاي پول در آوردن را خيلي بالاتر از آن رقمي که فکر کنيد برايتان آشکار خواهد ساخت و شما قادر به ديدن چيزهاي خواهيد شد که ديگران هرگز نديدند يعني موقيعتهاي را که درست مقابلشان بود بيشتر مردم هرگز فرصتهاي جلوي چشمشان را نمي بينند زيرا به دنبال پول و امنيت هستند و اين کل چيزي است که از زندگي دريافت مي کنند از لحظه اي که شما بتوانيد نخستين فرصت زندگي تان را ببينيد بقيه عمر هم قادر به ديدنش خواهيد شد .

85-پدر پولدار مي گفت . من در سن 47سالگي بازنشته شدم بازنشتگي به معني کار نکردن نيست بلکه به اين معني است که بتوانيم کار بکنيم يا نکنيم ثروت من اتوماتيک وار افزايش مي يافت زيرا توانسته بودم خيلي زودتر از تورم گام بر دارم سرمايه من آنقدر زياد شده بود که به خودي خود رشد مي کرد درست مانند کاشتن يک درخت .سالهاي سال به او آب مي دهي ويک روز ميبيني که ديگر نيازي به تو ندارد ريشه هايش به حد کافي در زمين فرو رفته و از آن پس درخت شروع ميکند به درست کردن سايباني براي آسايش و استراحت تو

86-پدر پولدار مي گفت . پيوسته تلاش کنيد تا رفتار و متانت خود را بهتر و پسنديده تر کنيد زيرا آنها مانند مغناطيسي هستند که همه چيز و هر کس را به خود جلب ميکنند .

87-پدر پولدار مي گفت . آنگاه که انسان خود را جدي مي گيرد از همه چيز مضحکتر است هرگز در اين گودال ذهني فرو نرويد . آنچنان عجول ، خردمند ، محترم و قدرتمند نشويد که نتوانيد به خود و دنياي خود بخنديد .

88-پدر پولدار مي گفت . تمام نوع بشر را دوست داشته باشيد زيرا بي شک هر يک صفاتي در خور تحسين دارند حتي اگر پنهان باشد ممکن است مردم استدلالهايتان را رد کند از ظاهرتان خوششان نيايد اما با عشق خود به آنها ديوارهاي بدگماني و نفرت را که پيرامون خود ساخته اند فرو بريزيد.

89-پدر پولدار مي گفت . مجبور نيستي که پيشاپيش همه حرکت کني تاموفق باش فقط همان جا که هستي محکم بمان کارت را با دقت و بهترين شکل ممکن انجام بده . پيشي گرفتن از اعمال ديگران مهم نيست بيشتر رفتن از اعمال گذشته خود و بهتر کردن آنها مهمترين کارهاست .

90-پدر پولدار مي گفت . ملکوت هرگز به مردي که عمل نمي کند کمک نخواهد کرد شکست هرگز بر تو چيره نخواهد شد اگر اراده تو براي موفقيعت به اندازه کافي قوي باشد .

91-پدر پولدار ميگفت . يک شخصيت سالم ، همه چيز زندگي را دوست دارد، آماده انجام هر کاري است، در کنار او از آه وناله و شکايت خبري نيست از ظاهر و قيافه خود خشنود است از اينکه رويدادهاي گذشته زندگي اش موفق نبوده احساس گناه نمي کند مردم را با گرفتن مچ شرمنده نمي کند ساده و صادق و بي تکلف است وقتي فرصت عرض اندام باشد خودش را گم نمي کند و اگر چنين فرصتي نباشد راه خودش را مي رود . از قوانين پر زرق و برق مي گذرد و شوخ طبعي خود را تحت هر شرايطي حفظ مي کند.

92-پدر پولدار مي گفت . هر چيز به دليلي رخ مي دهد . براي هر علتي معلولي است ، وبراي هر معلولي، علت يا علتهاي بخصوصي وجود دارد ، چه از آنها اطلاع داشته باشيد چه نداشته باشيد . چيزي به اسم اتفاق وجود ندارد.

93-پدر پولدار مي گفت در زندگي هر کاري را که بخواهيد مي توانيد انجام دهيد به شرط آنکه:
1. تصميم بگيريد که دقيقا چه مي خواهيد .
2. همان کاري را بکنيد که کساني که در اين راه موفق شده اند انجام داده اند .

94-پدر پولدار مي گفت همه علت و معلولها ذهني هستند . افکار شما تبديل به واقيعت مي شوند. افکار شما آفريننده اند . شما تبديل به همان چيزي مي شويد که درباره آن بيشتر فکر مي کنيد
هميشه درباره چيزهاي فکر کنيد که واقعا طالب آن هسيتد واز فکر کردن درباره چيزهاي که خواستار آن نيستيد اجتناب کنيد .

95-پدر پولدار مي گفت . دنياي پيرامون شما تجلي فيزکي دنياي درون شماست . کار اصلي شما در زندگي اين است که زندگي مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنيد . زندگي ايده آل خود را با تمام جزئيات آن مجسم کنيد و اين تصوير ذهني را تا زماني که در دنياي پيرامون شما تحقق پيدا کند حفظ کنيد .

96-پدر پولدار مي گفت . زندگي بيروني شما باز تاب زندگي دروني شماست . بين طرز فکر و احساسات دروني شما از يک طرف و عملکرد و تجارب بيروني شما از طرف ديگر رابطه مستقيم وجود دارد . روابط اجتماعي ، وضعيت جسماني ، شرايط مالي و موفقيت اجتماعي شما باز تاب دنياي دروني شماست .

97-پدر پولدار مي گفت . هر چيزي را که عميقا باور داشته باشيد برايتان به واقعيت بدل مي شود . شما آنچه را که مي بينيد باور نمي کنيد بلکه آن چيزي را مي بينيد که قبلا به عنوان يک باور انتخاب کرده ايد :
1. باورهاي محدود کننده اي را که مانع موفقيت شما هستند شناساي کنيد .
2. آنها را از بين ببريد .

98-پدر پولدار مي گفت . اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چيزي را داشته با شيد در جهان پيرامونتان امکان وقوع پيدا مي کند .شما هميشه هماهنگ با انتظارات تان عمل مي کنيد و انتظارات شما بر رفتار و طرز برخورد اطرافيان تاثير مي گذارد .

99-پدر پولدار مي گفت . هر چيزي که ذهن خود را به آن مشغول سازيد در زندگي واقعيت پيدا مي کند . هر چيزي که روي آن تمرکز کنيد و مرتبا به آن فکر کنيد در زندگي واقعي شکل مي گيرد و گسترش پيدا مي کند بنابرين بايد فکر خود را بر چيزهاي متمرکز کنيد که در زندگي واقعا طالب آن هستيد .

100-پدر پولدار مي گفت . حداقل 95 / از کارهاي که انجام مي دهيد از روي عادت است ، خواه عادتهاي مفيد و خواه عادتهاي مضر . شما مي توانيد عادتهاي را که موفقيت تان را تضمين مي کند در خود پرورش دهيد . به اين صورت که تا هنگامي که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتيک و غير ارادي انجام نشويد تمرين و تکرار آگاهانه و مدام آن را ادامه دهيد.

101-پدر پولدار مي گفت . شما مرتبا افکار ، ايده ها و موقعيت هاي را که با افکار غالب
شما هماهنگ هستند به خود جذب مي کنيد ، خواه افکار منفي و خواه افکار مثبت . شما مي توانيد بهتر از اين که هستيد باشيد ، ثروتمند تر از اکنون باشيد و توانايي هاي بيشتري داشته باشيد چون مي توانيد افکار غالب خود را تغيير دهيد .

102-پدر پولدار مي گفت . عالم در نظم و تعادل کامل به سر ميبرد . شما هميشه پاداش کامل اعمالتان رامي گيريد . هميشه از همان دست که مي دهيد از همان دست مي گيريد . اگر از عالم بيشتر دريافت مي کنيد به اين دليل است که بيشتر مي بخشيد.

103-پدر پولدار مي گفت . پاداشهاي که در زندگي مي گيريد با ميزان خدمت شما به ديگران رابطه مستقيم دارد . هر چه بيشتر براي بهبود زندگي و سعادت ديگران کار و مطالعه کنيد و توانايي هاي خود را افزايش دهيد ، در عرصه هاي مختلف زندگي خود نيز پيشرفت بيشتري به دست مي آوريد.

104-پد رپولدار مي گفت . شانس در واقع به هم پيوستن موقعيت و آمادگي است . عملکرد خوب نتيجه آمادگي کاملي است که مراحل کسب آن اغلب از هفته ها ، ماه ها و سالها قبل آغاز مي شود . در هر حوزه اي موفق ترين افراد آنهاي هستند که همواره در مقايسه با افراد ناموفق وقت بيشتري را صرف کسب آمادگي براي انجام کار مي کنند .

105-پدر پولدار مي گفت . ذهن شما مي تواند به هر چيزي که برايش قابل درک باشد و آن را باور داشته باشد دست يابد . هر نوع پيشرفتي در زندگي تان با يک ايده آغاز مي شود و چون توانايي شما در خلق ايده جديد نا محدود است آينده شما نيز محدوديتي نخواهد داشت .

106- پدر پولدار مي گفت . دنياي پيرامون شما تصويري از دنياي درون شماست . تصاوير ذهني که به آن مشغول هستيد افکار،احساسات و رفتار شما را تحت تاثير قرار مي دهد . هر چيزي که به روشني و با تمام وجود تجسم کنيد نهايتا در زندگي شما به واقعيت مي پيوندد .

107-پدر پولدار مي گفت . شما به چيزي توجه مي کنيد که آن را بسياردوست داريد و برايش ارزش قائل هستيد . با دقت گوش کردن به ديگران باعث مي شود بفهمند که شما آنها را دوست داريد و اين کار باعث ايجاد اطمينان مي شود ، يعني همان چيزي که اساس يک ارتباط دوستانه است .

108-پدر پولدار مي گفت . هر کاري که در زندگي انجام مي دهيد براي حفظ يا افزايش عزت نفس است . شما درکنار کسي احساس خوشبختي مي کنيد که باعث مي شود احساس کنيد فردي ارزشمند و مهم هستيد . هر چه بيشتر سعي کنيد که عزت نفس را در ديگران افزايش دهيد خودتان را نيز بيشتر دوست خواهيد داشت و براي خودتان احترام بيشتري قائل خواهيد شد .

109-پدر پولدار مي گفت . در روابط با ديگران غير مستقيم عمل کردن بيشتر باعث موفقيت مي شود . براي اينکه يک دوست خوب داشته باشيد بايد يک دوست خوب باشيد . اگر مي خواهيد روي ديگران ثاثير بگذاريد بايد شما هم از ديگران تاثير بگيريد . براي ايجاد و حفظ روابط دوستانه بايد اول خودتان يک فرد دوست داشتني باشيد .

110-پدر پولدار مي گفت . هر چه بيشتر تلاش کنيد که به زور رابطه خوبي با ديگران ايجاد کنيد کمتر موفق خواهيد شد . باي ايجاد يک رابطه خوب کافي است فقط راحت باشيد خودتان باشيد و از لحظاتي که با ديگران هستيد لذت ببريد .

111-پدر پولدار مي گفت . سلامت رواني شما دقيقا بستگي دارد به اينکه تا چه حد مي توانيد کساني را که با اعمالشان به نحوي به شما آسيب رسانده اند به راحتي ببخشيد. بسياري از ناراحتي ها ناشي از ناتواني در بخشيدن ديگران است . اين عدم توانايي منجر به مقصر شمردن ديگران و احساس کينه و نفرت نسبت به آنها مي شود .

112-پدر پولدار مي گفت . شما هميشه ترجيح مي دهيد که زودتر به آرزوهايتان برسيد تا ديرتر . به همين دليل است که در تمام عرصه هاي زندگي تان بيقرار هستيد .

113-پدر پولدار ميگفت . مردم ذاتا عادل هستند و حاضرند در مقابل لطفي که به آنها مي کنيد متقابلا پاداش شما را بدهند . در معامله با دادن امتيازات کوچک مي توانيد در عوض امتيازات بزرگتري به دست آوريد .

114-پدر پولدار مي گفت. ما در جهاني سرشار از نعمت زندگي مي کنيم ، جهاني که در آن گنجينه عظيمي براي تمام کساني که طالب آن هستند وجود دارد . براي دستيابي به استقلال مالي همين امروز براي افزايش ثروت خود تصميم بگيريد و سپس همان کاري را انجام دهيد که ديگران پيش از شما براي رسيدن به همين هدف انجام داده اند .

115-پدر پولدار مي گفت . سرمايه عبارت از دارايي هايي است که مي توان براي توليد پول نقد از آن استفاده کرد . با ارزشترين دارايي شما توانايي کسب در آمد است . منابع جسماني ، ذهني و عقلاني شما که مرتبا در حال رشد و تغيير است سرمايه شخصي شماست .

116-پدر پولدار مي گفت . هميشه اول از همه حق خودتان را بدهيد . آزادي مالي از آن کساني است که هميشه حداقل ده درصد ازدرآمد خود را پس انداز مي کنند . اگر نمي توانيد پول پسانداز کنيد ، استعداد ثروتمند شدن نداريد .

117-پدر پولدار مي گفت . اينکه چقدر در آمد داريد مهم نيست ، بلکه نکته مهم اين است که چه مقدار از آنرا مي توانيد نگه داريد . افراد موفق وقتي که درآمد خوبي دارند پس انداز مي کنند و در نتيجه وقتي در آمد کمي دارند پشت گرمي مالي دارند .

118-پدر پولدار مي گفت . مخارج معمولا آنقدر افزايش پيدا مي کند تا اينکه به ميزان درآمد برسد . به همين دليل است که اکثر مردم هنگام باز نشتگي فقير هستند . براي اينکه ثروتمند شويد بايد مخارجتان کمتر از درآمد تان باشد و باقيمانده را پس انداز کنيد.

119-پدر پولدار مي گفت . قبل از سرمايه گذاري تحقيقات لازم را به عمل آوريد . هنگامي که مشغول انجام تحقيقات مقدماتي براي سرمايه گذاري هستيد وقت کافي صرف اين کار کنيد ، درست همانطور که پس از سرمايه گذاري براي پول در آوردن وقت صرف مي کنيد . هرگز خود را بطور ناگهاني درگير يک سرمايه گذاري غيرقابل برگشت نکنيد .

120-پدر پولدار مي گفت . جمع آوري پول و افزايش دادن آن از طريق بهره مرکب ،که هم به اصل سرمايه و هم به سود آن تعلق مي گيرد ، شما را ثروتمند مي کند . رمز دستيابي به استقلال مالي از طريق پس انداز اين است که پول را کنار بگذاريد و هرگز به هيچ دليلي به آن دست نزنيد.

121-پد رپولدار مي گفت . موفقيت مالي بزرگ برآيند صدها ، بلکه هزارها، تلاش کوچک است که ممکن است هرگز توسط کسي ديده يا تحسين نشده باشد . براي ثروتمند شدن هيچ راه سريع يا آساني وجود ندارد .

122-پدر پولدار مي گفت . جمع آوري پول موجب مي شود که پول بيشتري به سوي شما جذب شود . در حين جمع آوري پول ، تفکر مثبت در مورد آن شما را تبديل به چيزي شبيه آهنربا مي کند ، با اين تفاوت که شما پول را به سوي خود جذب مي کنيد .

123-پدر پولدار مي گفت . براي ثروتمند شدن بايد اشتياق شديدي براي اين کار داشته باشيد . اشتياقي اندک يا علاقه اي مختصر کافي نيست . شدت علاقه خود را مي توانيد با مشاهده فعاليتهاي روزانه خود بسنجيد . آيا اين فعاليتها با ثروتمند شدن هماهنگي دارد يا نه ؟

124-پدر پولدار مي گفت . قطعيت هدف نقطه آغاز ثروتمند شدن است براي ثروتمند شدن بايد تصميم بگيريد که دقيقا جه مي خواهيد . آن را ياداشت کنيد و سپس براي دست يابي به آن برنامه ريزي کنيد . تمام مردمان موفق افکارشان را روي کاغذ مي آورند .

125-پدر پولدار مي گفت . تمام ثروت هاي پايدار از طريق ثروتمند کردن ديگران از راه هاي مختلف به وجود مي آيد . هر چه بيشتر تمرين کنيد که در بالا بردن کيفيت زندگي ديگران سهيم شويد ثروتمند شدن شما بيشتر تضمين مي شود .

126-پدر پولدار مي گفت . مطمئن ترين راه براي ثروتمند شدن اين است که کار موفقي را براي خود طرح ريزي کنيد و به اجرا در آوريد . هيچکس با کار کردن براي ديگران ثروتمند نمي شود . توليدات يا خدمات شما کافي است تنها ده درصد بهتر از رقيبانتان باشد تا راه را براي ثروتمند شدن شما هموار کند .

127-پدر پولدار مي گفت . بهترين و مطمئن ترين راه براي راه اندازي يک کار جديد اين است که بدون سرمايه يا با مقدار اندکي شروع کنيد . و سپس مرحله به مرحله با استفاده از سود حاصله پيش برويد . کساني که با پول خيلي کم شروع مي کنند در مقايسه با کساني که با پول خيلي زياد شروع ميکنند احتمال موفقيت بيشتري دارند.

128-پدر پولدار مي گفت . آمادگي شما براي شکست خوردن ، تنها معيار واقعي تمايل شما براي ثروتمند شدن است . شکست پيش نياز موفقيت بزرگ است . اگر مي خواهيد سريع تر موفق شويد آمادگي شکست خود را دو برابر کنيد .

129-پدر پولدار مي گفت . خوش بيني بيش از حد مانند شمشير دودم است که مي تواند هم به شکست و هم به موفقيت منجر شود . در تجارت ، هر کاري دوبرابر آنچه فکر مي کنيد هزينه دارد و سه برابر مدت زماني که پيش بيني مي کنيد به طول مي انجامد .

130-پدر پولدار مي گفت . اگر در راه ثروتمند شدن به اندازه کافي ثبات قدم داشته باشيد ، بدون ترديد موفق خواهيد شد . موانعي که در حين کار ظاهر مي شود پلکان موفقيت شما هستند به شرط آنکه از هر نااميدي و شکستي درس بگيرد .

131-پدر پولدار مي گفت . براي شروع راه موفقيت ، داشتن يک ايده خوب تنها چيزي است که به آن نياز داريد . پيشرفت در تجارت نتيجه يافتن راه هاي سريع تر ، ارزان تر ، بهتر و آسانتر براي انجام يک کار است .

132-پدر پولدار مي گفت . هر کار يا تجارتي بيش از پنج تا هشت عامل ضروي براي موفقيت ندارد اين عامل ، تعيين کننده چگونگي عملکرد شما هستند . کارهاي را که منجر به موفقيت يا شکست شما مي شوند تعيين کنيد و سپس با بهره گيري از اين اطلاعات ، براي داشتن عملکرد بهتر در هر زمينه برنامه ريزي کنيد .

133-پدر پولدار مي گفت . براي موفقيت در تجارت ، بايد ابتدا محصول يا خدمات بخصوصي را انتخاب کنيد و سپس تمام توانايي خود را براي انجام کار با بهترين روش به کار گيريد . يکي از دلايل اصلي شکست در تجارت غيرتخصصي کار کردن است .

134-پدر پولدار مي گفت . در يک بازار رقابتي ، محصولات يا خدمات براي کسب موفقيت بايد در نوع خود ويژگي منحصر به فردي داشته باشند تا از ساير محصولات و خدمات مشابه متمايز گردند. براي رقابت در بازار ، برتري کالاي شما بايد قابل توجه و قابل تبليغ کردن باشد و چيزي باشد که بازار حاضر باشد به خاطر آن پول پرداخت کند .

135-پدر پولدار مي گفت . موفقيت در بازار در گرو تمرکز کامل بر روي مشتريان بخصوصي است که مي تواند ازو يژگي هاي خاص کالا يا خدمتي که ارائه مي دهيد بيشترين استفاده را ببرند . تعيين و متمرکز کردن تلاشهايتان روي اين گروه خاص و اصلي رمز سوددهي است .

136-پدر پولدار مي گفت . بازار تنها براي عملکرد برتر، توليدات برتر يا خدمات برتر بهاي عالي مي پردازد . اولين کار در مديريت ، تعيين و بهبود بخشيدن به حوزه اي است که مي توانيد در آن برتر باشيد .

137-پدر پولدار مي گفت . هر چقدر با وضوح بيشتر بدانيد که چه مي خواهيد و حاضريد چه اقداماتي براي دست يابي به آن انجام دهيد احتمال موفق شدن و رسيدن به آنچه مي خواهيد بيشتر مي شود . روشن بودن اهداف مورد نظر مانند مغناطيسي عمل مي کند که اقبال را به سوي شما مي کشد .

138-پدر پولدار مي گفت .شما در زندگي افراد، ايده ها و موقعيت هايي را به سوي خود جذب مي کنيد که با افکار غالب شما هماهنگ هستند . هنگامي که اهداف شما از مغناطيس اشتياق شما سرشار شد به چيزي دست پيدا مي کنيد که مردم به آن شانس مي کويند .

139-پدر پولدار مي گفت . اگر مدام توقع داشته باشيد که اتفاقات خوب برايتان رخ دهد ، ميزان شانس خود را در زندگي افزايش مي دهيد . هر روزتان را با اين جمله آغاز کنيد : مي دانم امروز يک اتفاق عالي برايم مي افتد .

140-پدر پولدار مي گفت . بهترين فرصتها اغلب در معمولي ترين موفقعيت هاي پيرامون شماست . بزرگترين فرصت شما به احتمال زيا د درست پيش پاي شماست ، در کار ، حرفه، تحصيل، تجربه يا علائق فعلي شما .
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم فروردین 1385ساعت 21:47 توسط محمد خان زاده
GetBC(22);

آرشیو نظرات
-پدر پولدار مي گفت . در هر زمينه اي ، شخصي که دانش و مهارت گسترده تري داشته باشد شانس موفقيت بيشتري نسبت به ديگران دارد . دانش و مهارت گسترده فرد را آگاه ساخته و از چند و چون اوضاع با خبر مي کند و در نتيجه فرصتهايش را افزايش مي دهد .

143-پدر پولدار مي گفت . وقت شناسي همه چيز است . اگر آمادگي لازم را در خود ايجاد کنيد ، زمان مناسب براي شما فرا خواهد رسيد . در درياي پرتلاطم زندگي ، هميشه مي توان موجي را يافت که اگر با آن حرکت کنيد شما را به ساحل خوشبختي برساند .

144-پدر پولدار مي گفت . هر چقدر انرژي و اشتياق بيشتري داشته باشيد ، احتمال اينکه موقعيت مناسب را تشخيص دهيد و از آن استفاده کنيد بيشتر مي شود . بهترين ايده ها و افکار خلاق بعد از مدتي استراحت و آرامش به دست مي آيد .

145-پدر پولدار مي گفت . هر چه افراد بيشتري را بشناسيد که ديد مثبتي نسبت به شما دارند موقعيتهاي بهتري به دست خواهيد آورد . افرادي که شما را دوست دارند به شما ايده هاي جديد مي دهند و راه موفقيت را براي شما باز مي کنند .

146-پدر پولدار مي گفت . وقتي از ديد فرد ديگري به موقعيتي نگاه کنيد ، اغلب اوقات به ايده ها و راه حل هايي دست پيدا مي کنيد که قبلا به آنها پي نبرده بوديد . مرتب از خودتان بپرسيد که مردم به چه نياز دارند و چه مي خواهند و شما چطور مي توانيد نياز ها و خواسته هاي آنها را برآورده کنيد .

147-پدر پولدار مي گفت . اگر در حال رشد فکري نيستيد پس داريد در جا مي زنيد . اگرروز به روز بهتر نمي شويد پس داريد بدتر مي شويد . يادگيري دائمي و رشد مداوم فکري را جزئي از برنامه روزانه زندگي خود قرار دهيد .

148-پدر پولدار مي گفت . در درونتان مجموعه اي از استعداد و توانايي ها نهفته است که اگر درست شناسايي و به کار گرفته شوند شما را قادر مي سازند به هر هدفي که در نظر داريد برسيد . از چه قسمتهايي از کارتان بيشتر لذت مي بريد و آنها را خيلي خوب انجام مي دهيد ؟ اين سوال بهترين راهنما براي يافتن استعدادهاي واقعي شماست .

149-پدر پولدار مي گفت . موفقيت و خوشبختي هنگامي به دست مي آيد که کاري را که از انجام آن لذت مي بريد بي عيب و نقص انجام دهيد و تعيين کننده کيفيت زندگي شما اين است که ت چه حد به کمال در زندگي اهميت مي دهيد و براي رسيدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول متعهد مي دانيد .
پدر پولدار مي گفت . مشکلات مانع کار نيستند بلکه معلم ما هستند . در درون هر مشکلي بذر سود يا موقعيتي نهفته است برابر يا بيشتر از سود حاصل از انجام کار مورد نظر . در راه موفقيت مشکلات را تبديل به پله هاي صعود کنيد .

150-پدر پولدار مي گفت . وجود شهامتي سنجيده و حساب شده براي دست يابي به موفقيت ضروي است . ترس بزرگترين مانع رسيدن به هدف است . رويارويي با ترسهاي خود را جزئي از عادت هايتان کنيد و در هر شرايطي اين کار را انجام دهيد .

151-پدر پولدار مي گفت . هر چه بيشتر ، بدون انتظار پاداش ، به ديگران خدمت کنيد ، خير ونيکي بيشتري به شما مي رسد ، آن هم از جاهايي که اصلا انتظار نداريد . شما تنها در صورتي حقيقتا خوشبخت خواهيد بودکه احساس کنيد به دليل خدمت به ديگران انسان با ارزشي هستيد.

152-پدر پولدار مي گفت . اينکه چطور با خودتان حرف مي زنيد حداقل 95/ از طرز فکر و احساس شما را مشخص مي کند . ذهن ناخودآگاه گفتگوهاي دروني شما را به عنوان دستورات مي پذيرد . همواره با خودتان گفتگوهاي مثبت ، سودمند و موثر داشته باشيد ، حتي هنگامي که احساس خوبي خوبي نداريد .

153-پدر پولدار مي گفت . نحوه تفسير و توجيه تجربيات، تفکرات و احساسات شما را شکل مي دهد . اگر عادت کنيد در هر موقعيتي به دنبال يافتن نقاط مثبت باشيد موفق خواهيد شد که يک نگرش فکري مثبت را براي خود پايه ريزي کنيد و سرانجام هيچ چيز نمي تواند سد راهتان شود .

154-پدر پولدار مي گفت . من نگران اين هستم که چرا در حال حاضر ،مردم تا اين حد ،صرفا روي پول تمرکز کرده اند به جاي اينکه بر بزرگترين و مهمترين سرمايه خود يعني آموخته هايشان ، تمرکز کنند اگر مردم آماده شوند ، آموزش ببيند و ياد يگيرند قابليت انعطاف ، و ذهني باز داشته باشند ، روز به روز از ميان تغيراتي که با آن سرو کار دارند ، پولدار و پولدارتر بيرون خواهند آمد . اما اگر تصور کنند که پول ، حلال مشکلاتشان خواهد بود ، مي ترسم روزگارسختي در انتظارشان باشد . دانش ، انديشمندي و ذکاوت ، مشکلات را حل خواهد کرد و پول ساز خواهد بود . پول ، بدون سواد مالي ، ناپايدار است .

155-پدر پولدار مي گفت . غالب مردم ، در فهم اين مطلب که در زندگي ، ميزان پولي که به دست مي آوريم مهم نيست . بلکه حفظ آن مهم است ، با مشکل مواجه اند . ما همگي ، داستانهاي زيادي در مورد برندگان لاتاريهاي مختلف شنيده ايم اينکه ، قبلا آدمهاي بي پولي بده اند و پس از برنده شدن يک باره ثروتمند شده اند وباز دوباره به فقر فرو رفته اند . آنان ميليون ها دلار مي برند ، اما به زودي به همان نقطه اي باز مي گردند که از آن شروع کردند .

156-پدر پولدار مي گفت . اين چيزي است که همگي ما ، واقعا به دانستنش نياز داريم . اگر شما مايليد پولدار باشيد . عمر خود را صرف کسب دارايي نماييد . اگر مي خواهيد بي پول يا متوسط الحال باشيد ، عمرتان را به هزينه کردن بگذرانيد . ندانستن تفاوت ميان آنها ، موجب بيشتر مشکلات مالي در دنياي واقعي پيرامونمان مي شود . شما درآمد اضافه بر مخارجتان را صرف خريد تلويزيون ،ماشين بزرگتر ،خانه بزرگتر و ... مي کنيد . هيچ کدام از اينها دارايي نيستند بلکه سهمي از درآمد شما را به خود اختصاص مي دهند. دارايي واقعي براي شما درآمد ايجاد مي کند نه اينکه از درآمدتان مبلغی را به خود اختصاص می دهد .

157-پدر پولدار مي گفت . مهمترين قانون ، دانستن ميان يک دارايي و يک بدهي است . زماني که اين تفاوت را فهميديد ، تلاش و توجهتان را بر روي خريد دارايي هايي متمرکز کنيد ، که دا آمد زا باشد . اين ، بهترين راه ورود به شاهراه پولدار شدن است . اين روش را ادامه دهيد و مطمئن باشيد ستون دارايي هايتان بالا خواهد رفت . دقت کنيد ستون بدهي ها و مخارجتان ، حتي الامکان پايين بماند . اين امر به شما کمک مي کند ، پول بيشتري براي اختصاص دادن به ستون دارايي هايتان ، در اختيار داشته با شيد . بزودي پايه و اساس دارايي تان ، بقدري بالا خواهد رفت که قادر مي شويد به سرمايه گذاري هاي مختلف دست بزنيد . سرمايه گذاري هايي که ممکن است باز گشت پولش تا صد در صد باشد . سرمايه گذاري هاي که اقشار متوسط ، آن را شديد پر خطر مي خوانند . سرمايه گذاري ، خطر ندارد . فقدان شمع اقتصادي که منشا آن ، عدم سواد مالي است ، باعث خطر ناک شدن آن مي شود .


158-پدر پولدار مي گفت . ندانستن مفاهيم مالي و ارقام مالي ، پايه و اساس مشکلات مالي است . اگر مي بينيد مردم در امور مالي ، دچار مشکل هستند ، علت اين است که قادر به درک برخي اعداد يا مفاهيم نيستند . برخي چيزها را نادرست فهميده اند . ثروتمندان ثروتمند ند ، زيرا در زمينه هاي مختلف اقتصادي بيش از مردمي که در گير مشکلات مالي اند ، آموزش ديده اند بنابرين اگر شما مي خواهيد پولدار شويد و اين ثروت را حفظ نماييد ، ضروري است در خصوص امور مالي آموزش ببينيد ، چه در لغات و تعاريف و چه در اعداد .

159-پدر پولدار مي گفت . پول بيشتر ، الزاما هميشه حلال مشکلات نخواهد بود ، در حقيقت ، ممکن است فقط آن را تسريع کند . پول ، اغلب نقايص و اشتباهات غم انگيز بشري را آشکار مي سازد و معمولا نقطه سياهي بر ناداني هاي ما مي گذرد . به همين دليل است که غالبا افرادي که به طور ناگهاني و غير منتظره به پول مي رسند _ بگذاريد بگوييم مانند ارثيه يا يک افزايش حقوق ناگهاني و يا بردن لاتارهاي مختلف _ پس از مدتي ، به همان آشفتگي مالي که پيش از بدست آوردن پول در آن غوطه وربودند باز مي گردند ، البته اگر به وضيعت بدتراز اان نرسند . پول فقط بر الگوي ذهني گردش پولي که در مغز شما وجود دارد ، تاکيد کرده و آن را پر رنگ تر مي کند اگر الگوي ذهني شما ، بر خرج کردن تمام پولي که بدست مي آوريد باشد ، در بهترين حالت ، افزايش حقوقتان ، به افزايش هزينه ها ( مخارج ) منجر خواهد شد . بنابراين جمله : آدم احمق ، هر چقدر در آورد ، باز هم جيبش خالي است . صحت دارد .

160- پدر پولدار مي گفت . اينکه دانش آموزان ، مدرسه را بدون ذره اي مهارت هاي اقتصادي ترک مي کنند ، موجب مي شود دانشگاه ها ، ميليونها نفر آدم تحصيکرده بيرون بدهند که حرفه شان را با موفقيت دنبال مي کنند اما پس از مدتي ، خود را درگير مشکلات مالي مي بينند .اين حرفه اي ها ، تلاششان را بيشتر کرده و سخت تر کار مي کنند اما پيشرفتي در وضعيتشان حاصل نمي شود کمبودي که در تحصيلا تشان وجود دارد ، ندانستن راه پول در آوردن نيست ، بلکه ، چگونه خرج کردن آن است _ اينکه پس از بدست آوردنش ، با آنچه کنند ؟ نام اين عمل ، نبوغ مالي است . پس از اينکه پولي را بدست آوردي با آن چه خواهي کرد ؟ چگونه آن را از دست برد ديگران حفظ مي کني و نمي گذاري از چنگت بيرون بکشند ؟ چه مدت نگه اش مي داري و آن پول تا چه اندازه براي تو کار خواهد کرد ؟غالب مردم نمي دانند چرا در گير مشکلات مالي هستند ، زيرا روند گردش پول ، را درک نکرده اند يک فرد مي تواند تحصيلات بالا داشته و از نظر حرفه اي موفق باشد ولي از سواد مالي بهره اي نبرده باشد . اينگونه افراد ، معمولا بيشتر از نيازشان ، کار مي کنند چون ياد گرفته اند سخت کار کنند ، نه اينکه پولشان را در خدمت خودشان ، سخت به کار گيرند .

161-پدر پولدار مي گفت . من با زوجهاي زيادي سر و کار دارم . اسامي آنان فرق مي کند ، اما بحرانهاي ماليشان هميشه مشابه است . به سخنراني هاي من مي آيند تا آنچه را مي گويم بشنوند . از من مي پرسند مي تواني به ما بگويي چگونه مي توانيم پول بيشتري به دست بيآوريم عادت هميشگي آنان بر خرج کردن ، موجب شده به دنبال در آمد بيشتري بگردند . حتي نمي دانند مشکل واقعي شان از اينجا ناشي مي شود که نمي دانند پولي را که
دارند چگونه خرج کنند ؟ اين امر از بي سوادي مالي ناشي مي شود ونه فقط از ندانستن تفاوت ميان دارايي و بدهي . پول بيشتر ، به ندرت ، در حل مشکل مالي افراد موثر است . هوش و ادراک ، حلال مشکلات است . يکي از دوستانم جمله اي داشت که بارها و بارها آن را براي مردمي که مقروض بودند تکرار مي کرد به محض اينکه متوجه شديدداريد پيش پاي خود گودالي حفر می کنید ... حفاري را متوقف کنيد .

162-پدر پولدار مي گفت . گفته مي شود براي غالب افراد ، ترس از حرف مردم ، بدتر از ترس مردم است . بر طبق علوم روانشناسي ، ترس از حرف مردم،به علت وحشت از محروم شدن از حقوق اجتماعي ، انگشت نما شدن در ميان مردم ، مورد انتقاد و خرده گيري يا استهزا و ريشخند قرار گرفتن ، و راندن و مطرود شدن از اجتماع است . ترس از متفاوت بودن با ديگران ، مانع از اين مي شود که بيشتر مردم به جستجوي راه هاي تازه اي براي حل مشکلاتشان بگردند.

163-پدر پولدار مي گفت . بسياري از مشکلات مالي بزرگ ، ناشي از همگامي با ديگر مردم و تلاش براي عقب نمادن از جامع و به عبارتي چشم وهم چشمي است .


164-پدر پولدار مي گفت . رمز اين است : ( به کار شخصي خودت اهميت بده ) مشکلات مالي ، اغلب نتيجه مستقيم کار کردن مادام العمر ، براي ديگران است . بسياري از مردم ، در انتهاي کار روز مره شان ، هيچ چيز براي خودشان ندارند.

165-پدر پولدار مي گفت. اما از خاطر نبريد که تفاوت زيادي ميان تخصص حرفه اي و کسب شخصي شما وجود دارد . گاهي از مردم مي پرسم ( کسب کار شما چيست .؟ ) و آنان پاسخ مي دهند : ( آه ، من يک بانکدار هستم . ) پس سوال مي کنم : ( يعني شما صاحب يک بانک هستيد ؟ ) و آنان معمولا پاسخ مي دهند : ( نه ، من در آنجا کار مي کنم .) در اين حالت ، ايشان تخصصشان را با کسبشان اشتباه گرفته اند . ممکن است تخصص بانکداري داشته باشند اما باز هم نيازمند داشتن يک کاسبي شخصي هستند .

166-پدر پولدار مي گفت . يکي از مشکلات ما با مدارس ، در اينجاست که معمولا تو همان مي شوي که درسش را خواندي . بنابراين اگر مثلا درس آشپزي خوانده باشي ، سر آشپز خواهي شد . اگر حقوق خوانده باشي ، وکيل و اگر مکانيک خوانده باشي ، مهندس مکانيک خواهي شد . اشتباه انتخاب شغل بر اساس رشته تحصيلي ، در اين است که عده زيادي از مردم ، از لزوم اهميت دادن به کسب شخصي خودشان غافل مي شوند . آنان يک عمر ، توجه شان را به کار ديگران معطوف مي دارند و باعث پولدار شدن آنان مي شوند . براي اينکه از نظر مالي در امان ماند ، شخص بايد به کسب شخصي خودش توجه نشان دهد . کسب شما ، حول ستون دارايي هايتان مي چرخد ، که در تقابل با ستون در آمدها است . قانون اول پولدار شدن ، دانستن تفاوت ميان دارايي و بدهي ، و اندوختن دارايي است . پولدارها بر روي ستون دارايي هايشان تمرکز و توجه مي کنند ، حال آنکه بقيه ، بر ستون درآمدهايشان . به همين دليل است که اغلب از مردم مي شنويم : ( من احتياج به اضافه حقوق دارم .)

167-پدر پولدار مي گفت . علت اصلي که موجب مي شود غالب مردم بي پول و يا اقشار متوسط جامه ، از نظر مالي ، محافظه کارانه عمل کنند _ به زبان خودشان مي گويند : ( قادر نيستم ريسک کنم . ) اين است که آنان فاقد سواد مالي هستند . پس مجبوراند به کارهايشان بچسبند و محتاطانه عمل کنند .

168-پدر پولدار مي گفت. به کسب شخصي خودتان اهميت دهيد . شغلتان را از دست ندهيد ، اما شروع کنيد به خريد دارايي هاي حقيقي ، و نه بدهي يا خرده ريزي هاي غير ضروري ، که درست پس از لحظه خريد ، ارزش واقعي شان را از دست مي دهند . يک اتومبيل جديد ، به مجرد پرداخت قيمت و بيرون آمدن از کمپاني ، ارزشش به چندين درصد زير آنچه پرداخته ايد ، کاهش مي يابد . اين يک دارايي حقيقي نيست ، ولو بانکدارشما اجازه دهد نام آن را در زمره دارايي هايتان درج نماييد. چوب گلف 400 دلاري من ، که از ذجنس تيتانيم بود ، به مجرد اولين ضربه محکمي که با آن زدم 150 دلار کاهش قيمت يافت .

169-پدر پولدار مي گفت. براي بزرگسالان ، پايين نگاه داشتن مخارج ، کاهش بدهي ها و ساختن ساعيانه زير بنايي با دارايي هاي محکم ، بهترين راه حل است . اما براي جوان هاي که هنوز خانه را ترک نکرده اند ، بهتر است والدين ، تفاوت ميان دارايي و بدهي را برايشان شرح دهند . بگذاريد فرزندان شما ، پيش از ترک خانه و يا ازدواج و يا خريد منزل و بچه دار شدن ، ساختن ستون دارايي هاي ثابتشان را آغاز کنند . پيش از اينکه ، با خطرات روبرو شده و به دليل ضروريات زندگي، به يک شغل کارمندي چنگ بيندازند، و تمام خريد هايشان را با کارت اعتباريشان انجام دهند . من زوجهاي جوان زيادي را ديدهام که پس از ازدواج ، در چنان شکلي از زندگي غرق مي شوند که تا پايان عمر کاري شان ، ديگر قادر نيستند خود را از آن گرداب بيرون بکشند .

170- پدر پولدار مي گفت به آموختن يا به دست آوردن دارايي هاي که به آن علاقه مند هستيد ، بپردازيد . او مي گفت : اگر علاقه اي به آنچه مي آموزي يا به دست مي آوري نداشته باشي ، از آن مراقبت نخواهي کرد . پس من به خريد مستغلات پرداختم چون خيلي ساده ، عاشق زمين و ساختمان بودم . عاشق خريد آنها . قادر بودم تمام روز تماشايشان کنم و سير نشوم . بنابراين وقتي مشکلاتم شروع مي شد ، آنقدر نبود که از علاقه ام به مستغلات بکاهد . اما مردمي که از ملک و املاک متنفرند ، نبايد اقدام به خريد آن بکنند .

171-پدر پولدار مي گفت . منظورم از اينکه مي گويم در فکر کسب شخصي تان باشيد ، اين است که به قوي تر ساختن و حفظ ستون دارايي هايتان ادامه دهيد . زماني که يک دلار راهي آن مي کنيد هرگز اجازه ندهيد از آن خارج شود . اينطور فکر کنيد که هر زمان ، يک دلار ناقابل وارد ستون دارايي هايتان مي شود ، آن دلار ، در حکم يکي از کارمندان شماست. بهترين مطلبي که لازم است در خصوص پول بدانيد و به آن فکر کنيد ، اين است که پول قادر است بيست و چهار ساعت شبانه روز برايتان کار کند و تا نسل ها ، به اين روند ادامه دهد . پس شغلتان را حفظ کنيد ، کارمند سخت کوش خوبي باشيد ولي از ساختن و بالا بردن ستون داراتيي هايتان غفلت نورزيد .

172-پدر پولدار مي گفت . هنگامي که نقدينگي شما رشد کرد ، قادر به خريد بسياري کالاها و اشياي تجملي خواهد شد . تمايز پولدارها با افراد بي پول و سطح متوسط جامعه در اينجاست ! پولدارها هميشه در آخر کار ، به خريد تجملات و وسايل اضافي مي پردازند در حاليکه آن دو گروه ديگر ترجيح مي دهند اول از همه اين کار را انجام دهند . بي پول ها و اقشار متوسط جامه ، اغلب به خريد اقلامي چون خانه بزرگ ، الماس ، ، جواهر آلات يا کشتي هاي تفريحي مي پردازند ، چون مايلند به ديگران نشان دهند که پولدار هستند . آنان ، به ظاهر پولدار نشان داده مي شوند اما در باطن ، هر چه بيشتر ، در دام قروض کارت اعتباري شان فرو مي روند . پولدار هاي کهنه کار ، ابتدا ستون دارايي يشان را مي سازند . سپس ، از درآمد ناشي از اين ستون ، کالاهاي اضافي مورد نظرشان را خريداري مي کند . حال آنکه بي پولها و سطوح متوسط ، با عرق ريزي و به قيمت خون خود و ارثيه فرزندانشان ، تجملات زندگيشان را خريداري مي کنند . آنها اما ديگر مردم ، بي اراده و بدون فکر ، بيرون مي روندو با تکيه بر کارت اعتباريشان ، به خريد اتومبيل ياديگر تجملات مي پردازند. آنان احساس کسالت مي کنند و فقط به دنبال يک سرگرمي يا اسباب بازي جديدي هستند . خريد يک وسايل تجملي با استفاده از کارت اعتباري ، باعث مي شود که دير يا زود شخص از آن احساس تنفر کند ، زيرا وامي که براي خريد آن گرفته ، به زودي تبديل به يک بار اضافي مالي بر روي شانه هايشان مي شود .

173-پدر پولدار مي گفت . به خاطر دارم که در مدرسه ،داستان رابينهود و يارانش را براي ما تعريف کردند . معلم ما ، گمان ميکرد اين يک داستان فوق العاده از يک قهرمان افسانه اي ، است ، که از ثروتمندان دزديده و به فقرا مي دهد . اما من ، به رابين هود به عنوان يک فهرمان ، نگاه نمي کنم . اورا يک دزد مي دانم . اکنون مدت زيادي است که رابين هود رفته ، اما پيروانش همچنان زنده اند . هر از گاهي مي شنوم که برخي باز هم مي گويند :چرا پولدار ها براي فلان و بهمان ، ماليات نمي پردازند ؟ويا ثروتمندان بايد ماليات بيشتري بپردازند و آن را به فقرا بدهند. آنچه تاريخ ، قدرت بيانش را ندارد اين است که ايده ماليات گرفتن ، با دادن اين توضيح به فقرا و اقشار مياني جامعه ، شکل گرفت که ماليات ، فقط به منظور گوشمالي ثروتمندان ، وضع شده است . به همين دليل ، اکثريت توده هاي مردم پاي صندوقهاي راي رفته وبه آن راي دادند تا ماليات قانوني شود . قرار بود اين قانون ، به تنبيه ثروتمندان بپردازد ولي در واقعيت ، منجر به تنبيه گروه بيشماري از راي دهندگانش يعني اقشار پايين و مياني اجتماع شد .

174-پدر پولدار مي گفت . از روزي که دولت ، مزه پول به دهانش خورد ، اشتهايش قوت گرفت . در دولت ، هر چه تشکيلات و دم ودستگاه شخصي عريض و طويل باشد ، احترام آن شخص بيشتر است . در حالي که در تشکيلات ما ، هر چه پول کمتري خرج شود و آدمهاي کمتري به استخدام در آيند ، از سوي سرمايه گزاران ديگر ، يا به عبارتي شرکا ، مورد احترام و ستايش بيشتري قرار مي گيريم . به اين دليل است که من علاقه اي به کارمندان ندارم . آنان ، نقطه نظرات و اهداف بسيار متفاوتي با اکثر تجار و کسبه دارند . بدين ترتيب هر چه دولت ، رشد بيشتري بکند ،نياز به ماليات بيشتري براي حمايت از خود خواهد داشت .

175-پدر پولدار مي گفت . کذرگاه ماليات ها ، فقط به اين دليل ، هموار و ميسر شد که توده ها ، در علم اقتصاد ، به نظريه رابين هود معتقد بودند . يعني گرفتن از اغنيا و دادن به فقرا . مشکل اينجا بود که اشتهاي دولت در کسب پول بقدري زياد بود که بزودي مجبور شدند براي طبقات متوسط نيز ماليات وضع کنند و از آن هنگام ، اين قانون گام به گام پيش رفت .

176-پدر پولدار مي گفت. اين جنگ ميان دارا و ندارا ، صدها سال است که به درازا کشيده . جمعيت طرفدار گرفتن از اغنيا در مقابل ثروتمندان ، جبهه گرفته اند هر زمان قانون جديدي وضع مي شود اين نبرد شدت مي گيرد . اين در گيري ، تا ابد ادامه خواهد يافت . مشکل اينجاست مردمي که دراين نبرد ، بيش از بقيه خسارت مي بينند خودشان از آن بي اطلاعند . همانهاي که هر روز صبح زود از خواب بيدار شده و ساعيانه راهي کارها يشان مي شوند و ماليات مي پردازند . اگر آنان فقط به راهي که ثروتمندان در اين مسير مي پيمودند ، آگاهي داشتند ، بي شک خود نيز بدان راه مي رفتند . در اين صورت ، در مسير خود به سوي استقلال مالي و شخصي قرار مي گرفتند .

177-پدر پولدار مي گفت . هر زمان گروهي مي کوشند متمولي را تنبيه کنند ، او به سادگي تسليم نمي شود ، بلکه نسبت به آن عکس العمل نشان مي دهد . آ نها ، صاحب پول و قدرت هستند و مصصم به تغيير چيزها . پولدار ها راضي نمي شوند فقط يک جا نشسته و به راحتي ماليات پرداخت کنند . آنان به دنبال راه هايي ، براي هر چه کمتر کردن فشار مالياتي مي پردازند . وکلاي باهوش و حسابداران خبره ، استخدام ميکنند و سياستمداران را قانع به تغيير قوانين يا خلق راه گزيري مي کنند . آ نها منابعي دارند که بر روي تغييرات تاثير مي گذارد.

178-پدر پولدار مي گفت. اقشار پايين و مياني جامعه ،اين ظرفيت هاي انساني را ندارند آنان نشسته و به دولت اجازه مي دهند سوزن خود را در بازويشان فرو کرده و خونشان را بريزد . امروزه ، من از تعداد بيشمار افرادي که هر روز ، ماليات بيشتري مي پردازند و از کاهش مالياتي کمتري برخوردار مي شوند ، فقط به اين دليل که از دولت در هراسند ، شگفت زده هستم . خوب مي دانم که يک مامور مالياتي دولت تا چه حد هراسناک و ترساننده است . من دوستاني داشتم که به دليل اشتباهات دولت ، در کار و کاسبي هاي شخصي شان ، تخته شد

179-پدر بي پول همواره تشويق مي کرد بدنبال يک شغل خوب در يک شرکت قوي و معتبر باشيم . او از فضيلت " پله پله بالا رفتن از نردبان ترقي يک شرکت " سخن مي گفت . نمي دانست که تکيه تنها بر چک حقوقي که کارفرماي شرکت به آدم مي دهد ، انسان را تبديل به گاو رام و سر به راهي مي کند که هر لحظه ، آماده دوشيده شدن است . وقتي نصايح پدر بي پول را براي پدر پولدارم بازگو کرديم ، با دهان بسته ، لبخندي زد و فقط يک جمله گفت :«چرا خودت صاحب اين نردبان نشوي ؟»

180-پدر پولدار مي گفت :هر زمان در يک سخنراني شرکت مي کنم ، به مردم ياد آور مي شوم که نبوغ مالي ، شامل اطلاتي است که از چهار قابليت بزرگ نشات مي گيرد :
1-توانايي حسابداري . يعني آ نچه من نامش را سواد مالي مي گذارم . اگر در صدد ساختن يک امپراتوري باشيد ، قابليت حسابداري ، يک مهارت حياتي است . هر چه مسوليت حساب و کتاب و حفظ پولهاي بيشتري را بر عهده داشته باشيد ، بيشتر نيازمند صحت و دقت خواهيد بود . در غير اين صورت امپراتوري شما ، واژگون خواهد شد . اين ، همان بخش چپ مغز يا بخش جزئيات است . سواد مالي ، توانايي خواندن و درک صورت وضعيت ها يا گزارشات مالي است . اين توانايي به شما امکان مي دهد ، نقاط ضعف و قوت هر کسب و کاري را ارزيابي کنيد .
2- توانايي سرمايه گذاري . آ نچه من نامش را علم توانايي خلق پول از طريق پول مي گذارم . اين علم ، شامل استراتژي و فرمولهاي است و مربوط به بخش راست مغز يا بخش خلاق آن مي شود .
3- توانايي شناخت بازار . يعني علم عرضه و تقاضا . شما بايد جنبه هاي تکنيکي بازار را بشناسيد ، زيرا حرکت آ شفته اي دارند .
اينکه تشخيص دهيم يک سرمايه گذاري در شرايط فعلي بازار ، درست است يا خير .
4- شناخت قانون .
به عنوان مثال ، شرکتي که مجهز به مهارت هاي تکنيکي حسابداري ، سرمايه گذاري و خريد فروش باشد ، مي تواند رشدي سريع و جرقه وار داشته باشد . شخصي که اطلاعات کافي از جنبه هاي مالياتي و حمايتهاي شرکتي داشته باشد ، به مراتب سريعتر از يک کارمند يا مالکي که به اداره يک کار شخصي کوچک و انحصاري ، مشغول است ، به پول خواهد رسيد . اين ، درست مانند اختلاف ميان کسي است که راه مي رود و کسي که پرواز مي کند . اگر سخن از ثروتمند شدن در دراز مدت باشد ، اين وضع عميق تر و ژرف تر مي شود . به عنوان بخشي از کل استراتژي مالي ، قويا به شما تو صيه مي کنيم که با استفاده از دارايي هاي مشروع خود ، صاحب شرکت خصوصي خودتان شويد .


181-پدر پولدار مي گفت يک مورد مشترک در همه ما وجود دارد . ما همگي داراي يک نيروي بالقوه فوق العاده يا يک استعداد نهاني هستيم همگي با نعمتهاي خداداي متبرک شده ايم . با اين وجود ، يک چيز ما را عقب نگه مي دارد و آن نوعي خود شکاکي يا عدم اطمينان به خود است عقب ماندن ما ، نه به علت کمبود اطلاعات تکنيکي و فني ، بلکه بيشتر به دليل کمبود اعتماد به نفس مي باشد . زماني که از مدرسه فارغ التحصيل شديم ، بيشترمان مي دانستيم که مدارک دانشگاهي يا نمرات خوب چيزي نيست که بتوان حساب زيادي روي آن باز کرد . در دنياي واقعي خارج از دانشگاه ، چيزي بيش از نمرات صرف مورد نياز است . من شنيده ام که نامش را "جسارت"،"قدرت"،"شهامت"، "هشياري"، "آگاهي "، "مبارزه طلبي"، "زيرکي"، "ابرام و سرسختي"، و "درخشندگي و بر جسته بودن"گذاشته اند . اين عامل ، هر نامي که داشته باشد ، در نهايت ، خيلي بيش از نمرات مدرسه ، آينده افراد را رقم مي زند . ترس بيش از حد و عدم اطمينان به خود ( خود شکاکي) است که بزرگترين نقصان دهنده نبوغ و استعداد آدمي مي باشد . وقتي مي بينم مردم اين موضع را مي د انند اما جرات عمل به آن را ندارند ، قلبم به شدت تکان مي خورد . اغلب در دنياي واقعي ، هوش و درايت نيست که انسان را بيش مي برد بلکه شجاعت است که او را به جلو رهنمون مي شود .
پدر پولدار مي گفت من با استفاده از تجارب شخصي خود ، در يافته ام که نبوغ يا شم مالي ، نيازمند کسب اطلات فني و شجاعت، در کنار هم است . اگر ترس انسان زيادي از حد باشد ، استعداد و نبوغ مالي را سرکوب خواهد کرد .

182-پدر پولدار مي گفت من از رويارويي با تغييرات استقبال مي کنم ، نه اينکه از آنها بترسم يا فرار کنم . ترجيح مي دهم فکر به دست آوردن ميليون ها دلار ، به هيجانم بياورد ، تا اينکه نگران عدم ترفيع در پستم باشم . دوراني که ما در آن هستيم ، هيجان انگيزترين دوران هاست و در تاريخ جهان ، بي سابقه است . نسل هاي آينده ، هر گاه ،نگاهي به گذشته و به عصر ما بيندازند ، خواهند گفت که چه دوره تاريخي هيجان انگيزي بوده است . عصر مرگ چيزهاي قديمي و تولد چيزهاي جديد . عصري مملو از آشوب و اضطراب ولبريز از هيجانات.

183-پدر پولدار مي گفت امروزه ، من شاهد مردم بسياري هستم که تلاش ميکنند و سخت تر و سخت تر کار مي کنند ، فقط به اين دليل که به سادگي ، به افکار کهنه و پوسيده قديمي چسبيده اند . آنان مايلند همه چيز، به روال گذشته پيش رود و با تغييرات ، مخالفت مي ورزند . ديده ام مردمي را که خانه يا شغل خود را از دست داده اند و در اين ارتباط ، تکنولوژي يا صنعت و يا رئيسشان را مقصر مي دانند إ متاسفانه ، آنان در درک اين مطلب که ممکن خودشان عامل اين مشکل باشند ، شکست مي خورند. افکار پوسيده قديمي ، بزرگترين بدهي آنان است . به اين دليل که مي گويم بدهي است ، زيرا ايشان متوجه نمي شوند که اين افکار قديمي يا شيوه هاي قديمي انجام کارها، که در گذشته دارايي به حساب مي آمد ، امروزه ديگر در حکم دارايي نيست.

184-پدر پولدار مي گفت بيشتر مردم فقط يک راه حل دارند :سخت کار کردن ، پس انداز کردن و قرض گرفتن . پس چرا مي خواهيد دانش مالي تان را افزايش دهيد ؟ زيرا مايليد جزو آن افرادي باشيد که بخت و اقبالتان را خودتان رقم بزنيد . در حقيقت هر چرا اتفاق مي افتد ، بگيريد و آن را بهتر کنيد . تعداد کمي از مردم هستند که مي دانند بخت و اقبال ، خلق کردني است . درست مانند پول . و اگر مي خواهيد خوشبخت تر باشيد و به جاي سخت کار کردن ، پول بسازيد ، در اين صورت دانش مالي تان ، اهميت خاصي پيدا مي کند . اگر جزو آن گروه هستيد که منتظريد موقعيت هاي مناسب از راه برسند ، بايد خيلي منتظر بمانيد . درست مانند اين است که منتظر بمانيد تا تمام چراغ هاي راهنماي قبل از اين که سفرتان را آغاز کنيد ، تا مسافت پنج مايلي ، پيش روي شما سبز شوند.

185-پدر پولدار مي گفت قدرتمندترين و يگانه دارايي همه ما انسانها ، مغز مان است . اگر خوب تربيت شود ، قادر است ثروت و قدرت سرشاري را ، خلق کند . ثروت و قدرتي که 300سال پيش ، حتي در روياهاي پادشاهان و ملکه ها هم نمي گنجيد . و يک مغز پرورش نيافته ، مي تواند نهايت فقر را براي صاحبانش ، به ارمغان آورد
.
186-پدر پولدار مي گفت ما بايد دانش مالي خود را تقويت کنيم ! من مي توانم به شما بگويم که چرا به تقويت و رشد اين بخش از درک هوش خود ، همت گماردم . اين کار را کردم ، چون مي خواستم به سرعت پولدار شوم . نه از روي نياز ، بلکه فقط به خاطر دلم . يک پروژه آموزشي فريبنده و سحر انگيز بود . من ، ضريب هوشي مالي خودم را تقويت کردم زيرا مي خواستم در بزرگترين و سريع ترين بازي دنيا شرکت جويم ، و در مسير کوچک خودم ، جزي از اين شکوفايي و تکامل و تدريجي بشريت باشم .

187-پدر پولدار مي گفت نکته اي را که مايل هستم براي شما باز گو کنم، اين است که سرمايه گذاريها مي آيند و مي روند ، بازارها بالا و پايين مي شوند و اقتصاد ، بهبود مي يابد يا سقوط مي کند . در اين ميانه ، دنيا دائما موقعيت هاي مستمري را پيش روي شما مي گذارد ، و اين امر هر روز تکرار مي شود ، اما ما ، غالب اوقات در ديدن آنها ، با شکست مواجه مي شويم با تمام اين احوال ، آنها وجود دارند . و هر چه دنيا بيشتر تغيير مي کند و تکنولوژي بيشتر عوض مي شود ، موقعيت هاي بيشتري نيز پيش روي شما قرار مي گيرد تا بتوانيد از نظر مالي ، خود و خانواده تان را ،تا نسل ها تا مين نماييد .

188-پدر پولدار مي گفت من مي دانم که چرا به آموختن و تقويت دانش مالي خود ادامه مي دهم . اين کار را مي کنم چون مي دانم ، تغيرات ، يکي پس از ديگري در راهند . من ترجيح مي دهم پذيراي تغييرات شوم تا به گذشته چنگ بيندازم . مي دانم در آينده بازهم شاهد شکوفايي اقتصادي وسقوط اقتصادي خواهم بود مي خواهم به طور مستمر به رشد مالي خود بپردازم زير در هر تغييربازار،عده اي از مردم را مي بينم که بر زانواشان افتاده براي ازدست ندادن شغلشان به کارفرما التماس مي کند و درهمين حال مرداني را نظاره گر بوده ام که به کوچکترين موقعيت هاي ضعيف و نصفه نيمه اي که زندگي پيش رويشان گذاشته،چنگ انداخته اند و آن را،به ميليون ها تبد يل کرده اند. موقييت هايي که کمابيش همه ي ما با ان ، در زندگي مواجه هستيم .اين ، ناشي از نبوغ مالي است . به عنوان تجربه شخصي ، من از دو ابزار اصلي براي دست يابي به رشد مالي استفاده کردم:املاک وسهام کوچک .من از املاک به عنوان فونداسيون استفاده کردم . دارايي هاي من هر روزبدون وقفه ، پول در گردش ايجاد مي کرد و گاه به گاه ترقي ناگهاني مي نمود .از سهام کوچک ،براي رشد سريع ، ويکباره به پول رسيدن ، استفاده مي کردم. البته مسلم است که براي هر کاري ، ريسکي وجود دارد اين نبوغ مالي است که مشکلات را بهبود مي بخشد بنابرين چيزيکه ممکن است براي يک نفر پر خطر و ريسکي باشد احتمال دارد براي فرد ديگري ريسک کمتري داشته باشد ، اين ،اولين وابتدايي ترين دلير من ، براي تشويق مداوم مردم بر اين مسئله است که تا مي تواند روي تحصيلات مالي سرمايه گذاري کنند حتي خيلي بيشتراز سرمايه گذاري بر سهام يا املاک ويا ديگر بازار ها. هر چه شما باهوش تر و تيزتر باشيد، شانس بيشتري در شکست عوامل نا مساعد خواهيد داشت .

189-پدر پولدار مي گفت موقعيت هاي بزرگ معمولا با چشم ديده نمي شوند . بايد انها را، با مغزتان ببينيد . اکثر مردم به اين دليل ، به ثروت ورفاه دست نمي يابند زيرا سواد مالي ، براي ديدن وتشخيص موقعيت هايي را که درست در مقابل چشمهايشان است ندارند و از نظر مالي ، طوري تربيت نشده اند که قادر به تشخيص چنين موقعيت هاي بشوند .

190-پدر پولدار مي گفت متاسفانه دليل اصلي که غالب مردم پولدارنيستند ،اين است که از زيان ديدن در هراسند . برندگان از شکست نمي هراسند ، اما بازندگان چرا .شکست ،بخشي از پروسه موفقيت است . مردمي که از شکست اجتناب مي ورزند ، از موفقيت نيز اجتناب خواهند ورزيد .

191-پدر پولدار مي گفت من به پول درآوردن ، مشابه بازي تنيس نگاه مي کنم .سخت مي کوشم ، خطا مي کنم ، خطا هايم را اصلاح مي کنم ، سپس خطا هاي ديگري مرتکب مي شوم ، آنها را هم اصلاح مي کنم و روز به روز بهتر مي شوم .اگر در بازي باختم ، به تور بازي نزديک شده ،دست حريفم را مي فشارم ، لبخند مي زنم و مي گويم : « يکشنبه آينده منتظرت هستم »

192-پدر پولدار مي گفت دو نوع سرمايه گذاري وجود دارد :
1- اولين و مرسوم ترين نوع آن ، مردمي هستند که خواهان سرمايه گذاري هاي بسته بندي شده اند . اين شخص مانند خريداري است که وارد يک مغازه کامپيوتر فروشي شده و کامپيوتري را از داخل قفسه مغازه انتخاب کرده و خريداري مي کند .
2- نوع دوم ، سرمايه گذارهايي هستند که سرمايه گذاري خلق ميکنند . اين سرمايه گذاران معمولا يک معامله را جمع و جفت و جور ميکنند . درست مانند آنهايي که اجزاي مختلف يک کامپيوتور را خريداري کرده و خودشان ، آن را سر هم بندي ميکنند .
اگر مايليد سرمايه گذار نوع دوم باشيد ، بايد به رشد اين سه مهارت در خود بپردازيد . اين مهارتها براي کساني که مي خواهند از نظر مالي باسواد شوند ، نيز سودمند است :
1- يافتن موقعيت هايي که ديگران آن ها را از دست داده اند. شما آنچه را ديگران با چشمشان مي بينند ، با مغزتان ببينيد .
2- فراگيري چگونگي بالا بردن پول . مردم سطوح متوسط فقط بلدند راهي بانک ها شوند . سرمايه گذار نوع دوم بايد بداند چگونه مي تواند سرمايه خود را رشد دهد و راه هاي زيادي را که بدون نياز به بانک ، برايش وجود دارد ، بشناسد .
3- فراگيري اينکه چگونه افراد ياهوش را به کار گيريم . خردمندان با اشخاص باهوش تر از خودشان کار مي کنند و يا آنها را به استخدام خود در مي آورند . وقتي نياز مند راهنماي و اندرز هستي ، اطمينان حاصل کن که مشاور و راهنمايت ، آدم عاقل و خردمندي است . چيزهاي زيادي براي فرا گرفتن وجود دارد ، اما نتايج آنها بيشمار و غير قابل شمارش است . اگر دلتان نمي خواهد آن مهارتها را ياد بگيريد ، در اين صورت قويا توصيه مي کنم به جرگه سرمايه گذارهاي نوع اول بپيونديد . دانسته هاي شما ، بزرگترين دارايي تان است . ناآگاهي هايتان ، بزرگترين خطر زندگيتان . خطر هميشه وجود دارد ، پس ياد بگيريد خطرات را اداره کنيد نه اينکه از آنها بگريزيد .

193-پدر پولدار مي گفت هر زمان با افراد بالغي که ميخواهند پول بيشتري به دست بيآورندصحبت مي کنم ، اين مسئله را به ايشان توصيه ميکنم . من پيشنهاد مي کنم تصوير بلند مدتي از زندگي و آينده خود ترسيم کنند و به جاي اينکه از روي سادگي ، براي داشتن پول و امنيت – که انکار نمي کنم مسايل پر اهميتي هستند – کار کنند ، پيشنهادم به آنان اين است که کار دومي را برگزينند که مهارت ديگري را به ايشان آموزش دهد . اغلب به آنها توصيه مي کنم اگر مايلند مهارتهاي مربوط به فروش را فرا گيرند ، به يک شرکت بازار يابي شبکه اي بپيوندند . برخي از اين شرکتها ، برنامه هاي آموزشي فوق العاده اي براي کمک به افراد ، در غلبه بر ترسشان از شکست ، و عدم پذيرفته شدن ، که يکي از مهمترين علل عدم موفقيت انسان ها است ، دارند . آموزش و تعليم و تربيت ، در دراز مدت ، باارزش تر از پول است . وقتي من اين پيشنهاد را به آنان مي کنم ، معمولا جواب مي شنوم : « آه اين کار ، دردسرش زياد است . » يا : « من فقط مي خواهم کاري را که به آن علاقه دارم انجام بدهم . »
در جواب جمله « اين زيادي دردسر دارد . » مي پرسم : « پس بدين ترتيب شما ترجيح مي دهي تمام عمر کار کني و در ثروتمند کردن ديگران سهيم باشي و در جواب جمله بعدي مي گويم : « من هم علاقه اي به رفتن به کلاس ورزش ندارم . اما اين کار را مي کنم چون مي خواهم سلامت بمانم و عمر طولاني داشته باشم . »

194-پدر پولدار مي گفت براي بيشتر مردم ، علت عدم برد مالي در زندگي ، اين است که در نظرشان ، اندوه ناشي از ضرر مالي ، از شادي به پول رسيدن ، بزرگتر است . گفته ديگري در ميان تکزاسي ها رايج است که مي گويد : « همه مردم دوست دارند به بهشت بروند اما هيچکس دلش نمي خواهد بميرد . » همه مردم آرزوي پولدار شدن را دارند، ليکن از زيانهاي مالي مي ترسند . بنابراين هيچگاه به بهشت نخواهند رفت .

195-پدر پولدار مي گفت ايکاش مي توانستم بگويم کسب ثروت براي من آسان بود ، اما واقعيت اين است که اينگونه نبود . بنابراين در پاسخ به سوال از کجا شروع مي کنم ؟ تصميم دارم پروسه فکري را که به طور گام به گام و روزانه ، با آن پيش رفتم ، برايتان باز گو کنم . به راستي دستيابي به پول ، زياد مشکل نيست . اين را به شما قول مي دهم . درست مثل دوچرخه سواري است . پس از کمي لرزيدن و تلو تلو خوردن ، تبديل به يک کيک خوشمزه مي شود . اما هنگامي که صحبت از پول در ميان است ، به تصميمي قاطع و پرانرژي براي پشت سر گذاشتن اين تلو تلو خوردن ها تبديل مي گردد که تصميمي کاملا شخصي است . دستيابي به معاملات ميليونها دلاري در زندگي ، نيازمند اين است که ما از دانش مالي خود کمک بگيريم . من معتقدم که هر کدام از ما ،داراي استعداد مالي خاصي در وجود خود مي باشد . مشکل اينجاست که اين نبوغ مالي ، در ما به خواب رفته ، چون فرهنگ ما ، آموزشمان داده است که عشق به پول ، ريشه همه شياطين و بدبختي هاست . اين فرهنگ ، ما را تشويق به فرا گيري تخصصي مي کند که قادر مان سازد ، بتوانيم براي پول در آوردن کار کنيم ، نه اين که ياد بدهد چه کنيم تا پول براي ما کار کند . اين فرهنگ به ما مي آموزد ، نگران آينده مالي خود نباشيم . شرکتي که در آن مشغول به کاريم يا دولت ، پس از باز نشستگي ، از ما نگهدرا ي خواهد کرد اگر چه فرزندان ما که در مدارسي با همين سيستم آموزش ديده اند ، وقتي به سن بازنشستگي برسند ، خواهند فهميد که چه اشتباهي کرده اند ، و چه کلاه گشادي سرشان رفته است شعار هنوز هم ، سخت کار کردن ، پول در آوردن و پول خرج کردن است .
يدر پولدار مي گفت اگر ما بخاطر عشق به کار و مسئوليت کار کنيم نتايج همواره فرا مي رسند زيرا اين يک الزام و قانون است تصميم بگيريد که بخاطر عشق به کا ر ،کار بکنيد . راز شاد زيستن ،انجام دادن آنچه دوست داريم نيست ،بلکه دوست داشتن آن چيزي است که انجام مي دهيم

196-پدر پولدار مي گفت بسياري از مردم تمام زندگي خود را به اين اميد مي گذرانند که روزي اوضاع بهتر شود . اوضاع فقط و فقط زماني بهتر مي شود که ما بهتر شويم

197-پدر پولدار مي گفت هيچ چيز در دنيا نيست که بتواند جايگزين پافشاري گردد،ذوق و استعدا د نمي تواند ،زيرا دنيا پر از انسانهاي صاحب ذوق ناموفق است . نبوغ هم نمي تواند ،چرا که عبارت نابغه پاداش نديده کم کم بصورت ضرب المثل در آمده است .تحصيلات هم نمي تواند چرا که جهان پر از تحصيلکردگان منزوي است . تنها پا فشاري و پشتکار است که حرف آخر را مي زند . مردم معمولا مدتي تلاش مي کنند اما چون نتايج به کندي ظاهر مي شود مايوس مي شوند و دنبال يک کار آسانتر مي روند . کساني که فروش نوعي کالا را پيشه خود مي سازند اغلب در همان ابتداي کار از ادامه آن نااميد مي شوند . بيشتر افرادي که يک رژيم لاغري را شروع مي کنند مايوس مي شوند ،کساني که قصد نوشتن کتاب دارند مايوس مي شوند . بيشتر مردم مايوس و درمانده اند . مايوس نشويد يک ضربه بزرگ همان ضربه کوچکي است که تداوم يافته است

198-پدر پولدار مي گفت هيچوقت به اين فکر کرده ايد که چرا تا اين اندازه بچه ها را دوست داريم ، زيرا آتها بسيار صادق و صميمي هستند . ديگران صداقت و صميميت ما را مي فهمند و بخاطر همين صداقت و صميميت ما را دوست دارند . فقط وقتي که صداقت را جعل مي کنيم و يا تظاهر به خوب بودن مي کنيم خود را به زحمت مي اندازيم . مايوس ترين آدمها در جلب محبت کساني هستند که بيشتر از همه تظاهر به بي نيازي از محبت مي کنند . در حاليکه در حقيقت در درون خود تنها هستند و انرژي فراواني را صرف مي کنند تا ديگران تصور کنند که همه چيز رو به راه است .

199-پدر پولدار مي گفت بچه هاهمه چيز را به سادگي مي پذيرند ، در آنها پيشداوري وجود ندارد از ديد آنها فقير و غني ، سياه و سفيد ،همه خوب هستند . براي بچه ها مهم نيست که مذهب يا سياست شما چيست ؟ حتي اهميت نمي دهند که شما حمام مي کنيد يا نه . تا به حال چند بار شنيده ايد که بچه ها از وضع آب و هوا شکايت کنند ؟ آنها به وضوح مي دانند که براي حفظ سلامت رواني بايد همواره با جريان رو دخانه به پيش رفت . آنها اوضاع و شرايط را مي پذيرند تا اينکه ما نپذيرفتن را به آنها ياد مي دهيم .بچه ها در هر کاري سماجت نشان مي دهند . براي راه رفتن هزاران بار زمين مي خورند اما مايوس نمي شوند. اگر اکثر فروشندگان در مهد کودک تعليم مي ديدند شايد 98 درصد آنها در همان سال اول مايوسانه کار خود را رها نمي کردند.

200-پدر پولدار مي گفت هيچوقت توجه کرده ايد وقتي با تمام توان سعي مي کنيم چيزي را بخاطر بياوريم و يا مسئله اي را حل کنيم چه اتفاقي مي افتد؟ هيچوقت به آن نتيجه دلخواه نمي رسيم . از ديدگاه علمي وقتي ما آسوده هستيم ريتم مغزي حرکتي آرامتر به خود مي گيرد و در اين حالت است که انسان توانايي و خلاقيت بيشتري از خود نشان مي دهد پس آسوده باشيد و امور را بحال خود واگذار کنيد .

+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم فروردین 1385ساعت 21:48 توسط محمد خان زاده
GetBC(23);
آرشیو نظرات
-پدر پولدار مي گفت کساني که بيشترين در آمدها را دارند از وقتي پولساز شده اند که کار کردن به خاطر پول را کنار گذاشته اند. آنها اول کاري را پيدا کرده اند که عاشق آن بوده اند و آنگاه ثروت خود بخود سرازير شده است .

203-پدر پولدار مي گفت تجار موفق مي دانند که بهترين راه براي بردن يک معامله رها کردن آن است تا از نظر هيجاني وابسته به آن نباشند . وقتي کاري را انجام داديم ديگر بايد بنشينيم و منتظر بمانيم تا نتايج آن بموقع ظاهر شوند.اگر ما در باغچه حياط خود گوجه فرنگي بکاريم و بعد هر بيست دقيقه يکبار زمين را بکنيم تا ببينيم چه تغييري رخ داده است اين کار کمکي به رشد گوجه فرنگي نخواهد کرد . بايد مدتي صبر کرد . بگذاريد طبيعت سير عادي خود را طي کند . شنا کردن در مسير جريان و استراحت دادن به خود به اندازه خود فعاليت مهم است .

204-پدر پولدار مي گفت براي خلق يک جريان سالم ،تمام چيزهايي را که نمي خواهيد ، استفاده نمي کنيد يا نياز نداريد رها کنيد تا اينکه بتوانيد مثل آهنربا چيزهاي تازه تري را به سوي خود جذب کنيد . مثلا اگر کسي را در گذشته دوست مي داشته ايم ولي هيچ وقت حقيقتا نتوانسته ايم او را از ذهن خود بيرون کنيم مسلما قادر نخواهيم بود کس ديگري را جايگزين او سازيم . اما درست از لحظه اي که او را رها مي کنيم به امکانات تازه اي نظر مي اندازيم و روابط تازه اي را آغاز مي کنيم .

205-پدر پولدار مي گفت زندگي کسالت بار نيست بلکه کسالت در مردمي است که از پشت عينکهاي کثيف و تيره به دنياي خود نگاه مي کنند. خيلي ها در بيست و پنج سالگي مي ميرند اما تا هفتاد سالگي دفن نمي شوند .

206-پدر پولدار مي گفت ما در جايي ايستاده ايم که انديشه ها و کنش هاي چند ساله گذشته ما برايمان رقم زده اند. دوستها ،خانواده ، شغل ، موجودي بانکي ،محل زندگي همه و همه با انتخاب امروز ما شکل خواهند گرفت . شما مي توانيد چند صباحي را کج دار ومريز و بي خيال بگذرانيد،اما دير يا زود بايد حساب پس بدهيد . ميتوانيد صورتحسابها را نپردازيد،سر کار نرويدو مشکلاتتان را به دوش اين و آن بيندازيد ، اما فقط براي مدتي و بعد يک روز ديوارها فرو مي ريزندو شما هاج و واج مي مانيد که چرا ديگر کار برايتان جالب نست و چرا هيچکس ديگر مثل گذشته صميمي نيست و آنوقت زندگي به يادتان مي آورد که اينها پيامدهاي همان روزهاي بي خيالي است .

207-پدر پولدار مي گفت آرامش را پايه و اساس قرار دهيد . براي رسيدن به آرامشي تزلزل ناپذير تلاش کنيد . نتيجه اي که از اين کار مي گيريد چند برابر تلاشي است که در اين زمينه انجام مي دهيد چرا که برتري شما را بر نه دهم همنوعانتان آشکار مي کند

208-پدر پولدار مي گفت زماني که تصميم بگيريد عقيده خودتان را درباره خود با اهميت تر از قضاوت ديگران بدانيد ، از لحظه اي که تلاش کنيد تا ديگر براي خودنمايي تحصيلات ، استعداد و شايستگي هاي خود را به رخ ديگران نکشيد ناخود آگاه احساس آرامش خواهيد کرد . اين احساس بي شباهت به احساس شخصي نيست که پس از مدتها اسارت درهاي زندان به رويش گشوده شده است .ميل به خود نمايي و جلب موافقت وتحسين ديگران منجر به از بين رفتن نيروي رواني مي شود ، نيرويي که با ذخيره آن در باطري دروني مي توان بهترين و مطمئن ترين منبع جذابيت شخصي را بوجود آورد .نيروي دروني سرچشمه زيبا و جوشاني است که با جاذبه خود تمايلي را در اطرافيان بر مي انگيزد که بدون کوچکترين تلاشي از طرف شخص ديگران خواستار دوستي و محبت او مي شوند . اگر بتوانيد به مرکز جاذبه اي قوي تبديل شويد در اين صورت کليه لذايذ و نکات دلپذيري که تا به امروز به دنبال آن بوديد خود به خود بوقوع مي پيوندد بدون اينکه نيازي به همکاري ديگران باشد .

209-پدر پولدار مي گفت اگر بتوانم فقط يک ايده را در ذهن شما بگذارم اين ايده خواهد بود : هر زمان احساس کرديد کمبود مالي داريد يا نيازمند چيزي هستيد ،اول آنچه را که بدان نيازمنديد ببخشيد تا خروار خروار به سو يتان باز گردد . اين مطلب در مورد پول ،لبخند ،عشق و دوستي هم صادق است اما مي دانم که اين ،عموما آخرين کاري هست که افراد مايل به انجامش هستند . اما براي من هميشه موثر بوده و کار کرده است .من فقط به صحت اصل مقابله به مثل اطمينان مي کنم و آنوقت هرچه را مي خواهم، بدست مي آورم .اگر پول مي خواهم پول مي بخشم و به صورت مضاعف به سويم باز مي گردد. اگر خواستار فروش چيزي هستم به ديگري براي فروش جنسش کمک مي کنم خداوند نيازي به بخشش هاي ما ندارد ما انسانها هستيم که به بخشيدن نياز داريم .

210-پدر پولدار مي گفت زمانی اتومبیل من خوب کار نمی کرد . آن را به تعمیر گاهی رساندم و در آ نجا تعمیر کار جوانی در عرض چند دقیقه آن را تعمیر کرد او خیلی راحت و تنها با گوش کردن به صدای موتور ماشین ، فورا متوجه شد که اشکالش چیست . من تعجب کردم . متاسفانه واقعیت تلخ این است که استعداد زیاد ، کافی نیست . من پیوسته از این که چقدر مردم با استعداد ، در آمد کمی دارند در تعجم . یک بار شنیدم که کمتر از 5/ امریکایها ، بیش از100000 دلار در سال ، در می آورند . با مردم بر جسته و بسیار تحصیل کرده ای بر خورد کرده ام که کمتر از 20000ذلاردلار در سال ، در آمد دارند . یک مشاور مالی که تخصصش در خصوص حرفه پزشکی بود ، می گفت که چگونه بسیاری از پزشکان ، دندان پزشکان و فیزیو تراپ ها ، در تنگنا های مالی به سر می برند . در حالیکه همیشه ، گمان من بر این بود که به مجرد فارغ التحصیل شدن ، سیل پول به جیبشان سرازیر می شود . و همان مشاور مالی گفت : « آنان ، یک پله از مهارت ثروتمند شدن دورهستند . » معنای این عبارت ، آن است که اکثریت مردم ، نیاز مند دانستن فقط یک مهارت دیگر هستند تا در آمدشان ، به طور تصاعدی بالا برود .

211- پدر پولدار مي گفت من قبلا هم گفته ام که دانش مالی ، عبارت از تشریک مساعی یا همکاری چهار رشته : حساب داری ، سرمایه گذاری ، بازاریابی و قانون است . ترکیب این چهار مهارت با یک دیگر و خلق پول به وسیله پول ، آسان است . وقتی صحبت از پول به میان می آید ، تنها مهارتی که اکثریت مردم در این خصوص می شناسند ، سخت کار کردن است . امنیت کاری ،برای اکثر مردم ،همه چیز است .برای من ،آموختن همه چیز .

212-پدر پولدار توضیح می داد که مشکل ترین بخش اداره یک شرکت،مدیریت افرادآن است.او سه سال از عمرخودرا در ارتش گذرانده بود..پدرپولدار اهمیت چگونگی هدایت افراد،برای پیشروی به سوی موقعیت های پرخطر رامی گفت و اینکه رهبری،دومین چیزی است که نیاز به فراگیری اش داریم.اگر رهبر وهدایت گر خوبی نباشی،عقب می افتی،در تجارت نیز،وضع به همین صورت است.» درسال 1973که من از ویتنام بازگشتم،گرچه عاشق پرواز کردن بودم،از ما موریت خود استعفا دادم.آن وقت،کاری در شرکت زیراکس یافتم.یک دلیل برای پیوستنم به آنجا وجود داشت و مطمئنا آن دلیل،به خاطر مزایای شرکتی اش نبود.من همیشه آدم کمرویی بودم،و اندیشه فروش،در نظرم وهم آورترین کار دنیا بود.شرکت زیراکس،بهترین برنامه های آموزش فروش در امریکا را داشت.من به مدت4سال با شرکت زیراکس همکاری کردم تا زمانی که به عنوان یک فروشنده،بر این ترس خود فائق آمدم که درهای مختلف را بزنم و جواب رد از آنان بشنوم.زمانی که با ثبات کامل،جزوپنج فروشنده اول شرکت شدم،از آنجا نیز استعفا داده و به پیشروی ادامه دادم.

213- پدر پولدار مي گفت تئوری مدیریتی وحشتناکی وجود دارد که می گوید:«کارمندان به سختی کار می کنند تا اخراج نشوند،و کارفرمایان به ایشان،آن اندازه پرداخت می کنند که کارشان را ترک نکنند.»و اگر شما به نمودار حقوقی بیشتر شرکت ها نگاهی بیندازید،دوباره به شما خواهم گفت که حقایقی در این عبارت وجود دارد.
نتیجه نهایی این است که اکثر کارمندان و کارگران هیچگاه در کارشان پیشرفتی نمی کنند.آنان همان کاری را انجام می دهند که به ایشان آموزش داده شده.یعنی:یافتن یک شغل مطمئن.غالب کارمندان برای کسب حقوق و مزایایی که در کوتاه مدت نصیبشان می شود،روی کاری تمرکز می کنند و معمولا از کارهایی که در درازمدت،پاسخگوی زحماتشان است،گریزانند،وآن را مصیبت آمیز و پرخطر می دانند.من به عوض اینکه به جوانان توصیه کنم برای کسب در آمد به دنبال کار بگردند،ترجیح می دهم بگویم برای کسب دانش واطلاعات،در تعقیب کار باشند.پیش ازاینکه حرفه خاصی را برگزینندوقبل از اینکه در دام چرخه دورانی وغیرسازنده زندگی گرفتار آیند،به آنان می گویم به راهشان ومهارت هایی که می خواهند در طول آن کسب کنند،نگاهی بیندازند.زمانی که مردم به دام پروسه مادام العمر مخارج وصورتحساب های آخر ماه خود می افتند،شبیه آن موش های کوچک روی چرخ های فلزی می شوند که دائما دور خود می چرخند.پاهای خزمانند کوچکشان،دیوانه وار می چرخد وچرخ ها با شتابی سر سام آور می گردد،اما فردا که باز می گردی،آنان هنوز در همان محل دیروزی اند،همان سالن سرپوشیده،همان زندان تکراری:شغل مهم.

214- پدر پولدار مي گفت درفیلمی به نام جری مکوایر که بازیگر برجسته سینما،تام کروزدرآن نقش اول را ایفا می کند،نکته های مهم زیادی وجود دارد یکی از آنها مربوط به صحنه ای می شود که تام کروز،داردشرکت محل کارش را ترک می کند.او همین چند دقیقه پیش اخراج شده و از اعضای شرکت سوال می کند:«چه کسی می خواهد با من بیاید؟»همه افراد ساکتندویخ زده.فقط یک زن،در میان آنان شروع به صحبت مکند و می گوید:«خیلی دلم می خواست همراه تو می آمدم ولی قرار است در سه ماه آینده یک ترفیع کاری به من بدهند.»شاید این عبارت،صادقانه ترین و درسترین عبارت درکل فلیم باشد.این،نمونه ای از عباراتی است که غالب مردم به کار می برند تاسر کارهایشان بمانند وبه تلاش ها ی ساعیانه شان برای پرداخت قبض ها و مخارج آخر ماه،همچنان ادامه دهند.او چشم به راه افزایش حقوق است،و هر سال هم نا امید می شود.بنابراین دوباره به دانشگاه باز می گردد تا تخصص بالا تری کسب کند و بتواند افزایش حقوق بیشتری داشته باشد،اما بار دیگر،ناامیدی دیگری ،انتظارش را می کشد.

215- پدر پولدار مي گفت پدر پولدار مي گفت وقتی از کلاسی که در آن تدریس می کنم ،می پرسم:«چند نفر از شما قادراست همبرگری بهتراز همبرگرهای مک دونالد درست کند؟»تقریبا همه دانش آموزان،دست ها یشان را بالا می برند.سپس می پرسم :«اگر همه شما قادرید بهتر از مک دونالدهمبر گر بپزید،پس چرا او بیشتر از شما پول در می آورد؟»جواب واضع است.مک دونالددر شیوه کسب و کار،فوق العاده است. علت اینکه بسیاری از مردم با استعداد،فقیر هستند،این است که آنان،بیشتر،روی بهتر پختن یک همبرگر،تمرکز و انرژی صرف می کنند و از سیستم کاسبی و تجارت بسیار اندک یا هیچ،نمی دانند.دنیا پر از آدم های با استعداد فقیر است.غالب آنان یا فقیرندیا در تنگناهای مالی دست وپا می زنند و یا کمتر از مقداری که در توانشان است پول درمی آ ورند.این نه به دلیل دانسته هایشان است،بلکه به دلیل چیزهایی است که نمی دانند.همه آنان،روی بالا بردن تخصصشان به منظور ساختن یک همبرگر بهتر تلاش می ورزند،به عوض اینکه بر بهتر کردن مهارت های فروش و عرضه آن،تلاش کنند.شاید مک دونالد،بهترین سازنده همبرگر نبوده نباشد،اما در فروش ،عرضه و تحویل یک همبر گر معمولی،با رعایت اصول اولیه آن،بهترین بود.مهمترین مهارت های تخصصی،مهارت فروش و شناخت بازار(بازاریابی)است.این امر،توانایی فروش نا میده می شود._بنابراین،برای برقراری ارتباط با دیگر انسان هاچه یک فروشنده،چه کارمند،رئیس،همسر یا فرزند_این،پایه ای ترین مهارت برای کسب موفقیت شخصی است.در حقیقت یکی از این سه مهارت ارتباطی از جمله نوشتن،صحبت کردن و مذاکره کردن است که برای یک زندگی موفق،تعیین کننده هستند. این یکی از مهارت هایی است که من دائماروی آن کار می کنم. با گذراندن دوره های مختلف در این زمینه و خرید نوارهای آموزشی برای رشد اطلاعاتی خودم.پدر پولدارم

216- پدر پولدار مي گفت از هر چیز ،قدری بدانید.او تشویقمان می کرد با انسان های با هوش تر از خودمان کار کنیم و افراد باهوش و زرنگی را برای تشکیل گروه و انجام کارها برگزینیم.امروزه این را،تشریک مساعی متخصصین حرفه ای می نامند.

217- پدر پولدار مي گفت مهارتی را نمی شناسم که با اهمیت تر از مهارت فروش وبازاریابی باشد.مهارت های فروش و بازاریابی برای اکثر مردم،اصولا به این دلیل مشکل است که از عدم پذیرفته شدن ،واهمه دارند.هرچه در برقراری ارتباطات،مذاکره و غلبه بر ترس ناشی ازعدم پذیرش خود ،بیشترفایق آیید،زندگی برایتان راحت تر و آسان تر خواهد شد.متخصص شدن از نظرفنی،به همان اندازه که محاسنی دارد نقطه ضعف هایی نیز دارد.من دوستانی دارم که فوقالعاده باهوش وبا استعدادند اما قادر نیستند به طور موثر با دیگران ارتباط برقرار کنند ودر نتیجه،در آمدشان رقت انگیز است.من به آنان نصیحت می کنم که حداقل یک سال را به آموزش امر فروش بگذارنند.حتی اگر در این مدت،هیچ درآمدی هم نداشته باشند،همینکه مهارت های ارتباطی شان رشد کرده بهبود یابد،با ارزش است.


218-سال ها پیش با یک جوینده طلا که45 سال سن داشت ، گفتگو می کردم ، از وی پرسیدم چگونه اطمینان دارد که به معدن طلا دست خواهد یافت ؟او پاسخ داد : « طلا در همه جا وجود دارد ، منتهی اکثر مردم بلد نیستند ، آن را ببینند .»
باید بگویم که این حرف درست است . حداقل در مورد املاک و مستغلات ، می توانم با اطمینان بگویم که قادرم یک روزه بیرون رفته و با انجام چهار پنج معاله بالقوه عالی ، دست پر به خانه بر گردم . در حالی که مردم معمولی ، ممکن است همین کار را انجام دهند اما به کوچکترین معامله خو.بی دست نیابند . علت این است که زمانی را برای رشد و تقویت دانش مالی خود صرف نکرده اند .

219- پدر پولدار مي گفت اگر از بیشتر مردم بپرسید که ایا خواستار پولدار شدن و آزادی مالی هستند ، جواب خواهید شنید :« بله ». اما پس از آن ، واقعیت آغاز می شود . راه به نظر بسیار طولانی تر وپر دست انداز تر از آن می آید که بشود پیمود . راحت تر آن است ، که برای پول کار کنیم باید یک دلیل منطقی داشته باشیم .یک دلیل منطقی یا یک هدف ، مخلو طی ازخواسته ها و نخواسته ها است . وقتی مردم از من می پرسند چرا می خواستم پولدار شوم ، می گویم علتش آمیزه ای از خواسته ها و نخواسته ها ی عمیق احساسی ام است . تعدادی از آنها را نام می برم . اول نخواسته ها را می گویم زیرا آنان به وجود آورنده خواسته ها هستند . من نمی خواستم همه عمر کار کنم . آنچه را پدر و مادرم در آرزویش بودند یعنی امنیت کاری و منزلی در حومه شهر ، را نمی خواستم . دلم نمی خواست یک کارمند باشم . از اینکه پدرم همیشه به علت کار و مشغله زیاد ، مسابقات فوتبالی را که من در آن شرکت داشتم ، نمی توانست ببیند ، متنفر بودم . حالا ، نوبت خواسته ها است : می خواهم آزاد باشم به هر کجای دنیا مایلم ، سفر کنم و به شکلی که خودم دوست دارم ، زندگی ام را بچرخانم . می خواهم در جوانی ، این کار را انجام دهم ، می خواهم در یک کلام ، آزاد باشم . دوست دارم زندگی و لحظاتم در کنترل خودم باشم . می خواهم پول برایم کار کند ، نه من برای او . اینها دلایل احساسی عمیق و ریشه ای من هستند . مال شما ها کدام است ؟ اگر دلایلتان به حد کافی قوی نباشد ، ممکن است واقعیت را ه پیش رویتان ، قوی تر و نیرو مند تر از دلایلتان بشود . بارها اتفاق افتاد که من ضرر کردم و دوباره به اول خط برگشتم اما دلایل احساسی عمیقم بود که مرا سر پا نگه داشت و به پیش روی ، سوقم داد .

220-پدر پولدار مي گفت می خواستم در40 سالگی ، از کار کردن آزاد شوم ، اما این امرتا 47 سالگی ام به طول انجامید در حالی که تجارب زیادی در این مدت کسب کردم ایکاش می توانستم بگویم آسان بود . اما آسان نبود ، گو اینکه مشکل هم نبود . با این وجود ، بدانید که بدون داشتن یک هدف یا یک دلیل منطقی قوی ، هر کاری در زندگی مشکل است .

221- پدر پولدار مي گفت از نظر مالی ، با هر دلاری که به دست می آوریم ، می توانیم آینده مان را در سه جهت تمول ، فقر و متوسط الحال شدن ، رقم بزنیم . چگونه خرج کردنهای روزمره ما،بیانگراین است که چه کسی هستیم.مردم بی پول ،عادات فقیرانه ای در خرج کردن دارند.بسیاری از خانواده های ثروتمند،در یک نسل بعد،تمام دارایی خود را از دست می دهند به این علت ساده که هیچکدام آموزش ندیده اند چگونه یک ناظرو مباشر خوب برای دارایی های خودشان باشند.بیشتر مردم ،انتخاب می کنند که پولدار نباشند.برای 90/ افراد ،ثروتمند بودن،مصادف است با گرفتاری زیاد.بنابراین،آنان به اختراع عباراتی این چنینی در خصوص پول می پردازند:من علاقه ای به پول ندارم.یا هرگز پولدار نخواهم شد.یانباید نگران باشم ،هنوز جوان هستم.یا وقتی پول در آوردم،به آینده فکر خواهم کرد. یا همسرم امور مالی را تامین خواهد کرد.

222- پدر پولدار مي گفت روی آموزش سرمایه گذاری کنید:در دنیای واقعی ،تنها دارایی واقعی شما،مغزتان است.یعنی قدرتمندترین ابزاری که بر آن تسلط داریم.هر کدام از ما،امکان انتخاب این را داریم که پیش از خیلی پیر شدن ،هر چه را مایلیم وارد مغزمان کنیم.با نگاه بلندی که به ثروتم می اندازم ،اعتراف می کنم که هرگز به جمله به سرعت پولدار شدن معتقد نبوده ام،آنگونه که شرکت کنندگان لاتاری ها یا قماربازان کازینوها از نظر روحی ،به آن معتقدند.ممکن است در طول این پروسه دراز مدت،بارها ضرر دیده باشم یا سود کرده باشم،اما در این مدت ،در حال فراگیری چیزهای زیادی بوده ام. تعجب من از مردمی است که به خرید سهام یا املاک مبادرت می ورزند،بدون اینکه هرگز روی بزرگترین دارایی خود یعنی مغزشان ،سرمایه گذاری کرده باشند.مطمئن باشید که خرید یک یا دو خانه ،شما را در امر املاک و مستغلات،متخصص نخواهد کرد.

223- پدر پولدار مي گفت دوستانت را با دقت انتخاب کنید در درجه اول،من دوستانم را بسته به موقعیت های مالی شان انتخاب نمی کنم .دوستانی دارم که حقیقتا با فقر پیمان بسته اند،و دوستانی که سالانه،میلیون ها دلار در آمد دارند. نکته مهم اینجاست که من از همه آنان،درس هایی می گیرم و آگاهانه برای فراگیری تلاش می کنم اکنون اعتراف می کنم،حقیقتا بیشتر به دنبال آدم های پولدار بوده ام.البته نه به دنبال پولشان ،بلکه اطلاعاتشان.در برخی موارد،این پولدارها،دوستان خوبی برایم می شدند،اما نه همه شان.لیکن در این میان ،یک تمایز و برتری وجود داردکه مایلم به آن اشاره کنم .من متوجه شده ام که دوستان پولدارم،غالبا در باره پول سخن می گویند . منظورشان ،لاف زدن و فخرفروشی نیست .آنان به این موضوع علاقه مندند.بنابراین ،من از آنان چیزهای زیادی یاد می گیرم و آنان از من .آن دسته از دوستانم که در تنگناهای مالی بسر می برند علاقه ای به صحبت کردن در خصوص پول ،تجارت و سرمایه گذاری ندارند.آنان این موضوع را،خشن و بی لطافت و غیر معقول می دا نند.بنابراین می بینید که من از آن دوستانی که در مشکلات مالی غرقند هم چیزهایی یاد می گیرم.در حقیقت،در می یابم چه کارهایی را نباید بکنم.
دوستان بیشماری دارم که در طی مدت کوتاهی از زندگی ، بیش از بیلیون ها دلار پول خلق کرده اند .سه تن از آنان،پدیده مشابهی را گزارش می کنند:می گویند آن دسته از دوستانشان که پولدار نیستند هرگز از آنان نپرسیده اند چگونه به این ثروت رسیده اند؟اما برای دو مورد،زیاد به ایشان مراجعه می کنند :
1 .پول قرض کردن 2.کار


224-پدر پولدار مي گفت به سخنان مردم بی پول یا ترسو ،گوش نکن.من چنین دوستانی در زندگی داشتم و عاشقشان بودم،اما آنان جوجه های زندگی هستند.وقتی موضوع پول به میان می آید،خصوصا موضوع سرمایه گذاری ،از نظر ایشان ،آسمان همیشه در حال خراب شدن است.آنان،همیشه آماده اند برایت توضیح دهند چرا فلان کار ،عملی نیست .مشکل اینجاست که مردم به حرفشان گوش می دهند.آنهایی که کوکورانه،این اطلاعات ناامید کننده وبدبینانه را می پذیرند نیز جوجه هایی بیش نیستند. بر طبق یک ضرب المثل قدیمی:منفی باف ها،همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند و اعتقاد دارند که روز مابین دو شب واقع شده نه شب مابین دو روز

225-پدر پولدار مي گفت سرمایه گذاران زرنگ و باهوش ،کسانی هستند که برای خرید و فروش ،وقت معینی،تعیین نمی کنند و خود را با بازار متقارن نمی سازند.اگر یک موج را از دست دادندبه دنبال بعدی می شتابند و خود را با موقعیت جدید ، وقف می دهند . علت اینکه برای بیشتر سرمایه گذاران این کار دشوار می باشد ، این است که خرید آنچه مورد پسند و قبول عامه نیست ، در نظرشان ، ترسناک و وهم آور است سرمایه گزاران ترسو و کم دل و جرات ، چون گوسفندانی هستند که به دنبال گله راه می روند . یا زمانی زیاده طلبی آنان ، به مسیر درست سوقشان می دهد که سرمایه گزاران زرنگ قبلی ، سودشان را برداشت کرده و رفته اند . سرمایه گزاران باهوش ،معمولا زمانی ،جنسی را می خرند که آن جنس ،مشهور و عامه پسندو مورد تا یید همگانی ،نباشد.آنان می دانند که سود خود را هنگام خرید،کرده اند نه هنگام فروش .آن گاه صبورانه به انتظار می نشینند. همانگونه که عرض کردم،ایشان با جو بازار پیش نمی روند.درست مانند یک موج سوار که در موقعیت خود، محکم به انتظار می نشیند تا موج بلند بعدی پیش بیاید.

226-پدر پولدار مي گفت بیشتر ما،این جمله را شنیده ایم که می گوید :«هر کاری که می کنیم ،نتیجه تصمیمی است که گرفته ایم.»من بر این جمله ،دیدگاه دیگری می گذارم .می گویم:«هرچه می کنیم ،نتیجه درسی است که خوانده ایم.»به عبارت دیگر ،در باره آنچه می خوانی و یاد می گیری خیلی دقت داشته باش ،زیرا مغز شما بقدری قدرتمند است که از شما ،آن انسانی را می سازد که درونش ریخته اید.به عنوان مثال ،اگر درس آشپزی بخوانید ،طبیعتابه آشپزی ،تمایل پیدا خواهیدکرد و آشپز خواهید شد. اگر نخواهید به آشپزی ادامه دهید،بایددرس دیگری بخوانید وچیز دیگری یاد بگیرید.پس از گذراندن دوره آموزگاری،شما معمولا یک آموزگار خواهید شد و غیره. پس، رشته خود را با دقت انتخاب کنید. هنگامی که موضوع پول در میان است،مردم ،معمولا فرمولی را که در مدرسه فراگرفته اند به کار می بندند و آن،کار کردن برای پول است. فرمولی که امروزه در دنیا،غالب و مسلط است.برای همین است که روزانه میلیون ها نفر از مردم ،از خواب بیدار می شوند و سر کارها یشان می روند،پول در می آورند، مخارج آخر ماهشان را می پردازند،دسته چکشان را بالانس می کنند،مقداری از سهام شرکتهای سرمایه گذاری صندوق مشترک را می خرند و سر کارهایشان باز می گردند.این،فرمول یا دستور العمل اصلی است.

227-پدر پولدار مي گفت اگر شما از آنچه انجام می دهید،خسته هستید،یا به حد کافی پول در نمی آورید،راهش به سادگی این است که این فرمول را به گونه ای تغییر دهید که بتوانید پول در آورید.در دنیای پر تغییر امروزی ،عجیب نیست که آنچه تو می دانی دیگر بی ارزش شده باشد زیرا غالبا دانسته های تو ،قدیمی است و هر چه را که فکر می کنی امروز می دانی ،باز هم کهنه است.مهم این است که با چه سرعتی ،قادر به فراگیری هستی .فرمول سخت کار کردن برای پول در آوردن،دیگر کهنه شده است.این دستورالعمل برای روزگاران غارنشینی مصداق داشت.

228-پدر پولدار مي گفت نخست به خودتان بپردازید.قدرت خویشتن داری (اراده و استقامت).اگر شما روی خودتان کنترلی ندارید،برای پولدار شدن تلاش نکنید. توصیه می کنم در این صورت اول وارد نیروی تفنگداران دریایی یا یک تشکیلات مذهبی شوید تا بتوانیدبر نفس خود تسلط یابید.هیچ معنی نمی دهد که سرمایه گذاری کنید و پول در بیاورید،سپس آن را هدر دهید.همین کمبود خویشتن داری و استقامت است که موجب می شود بسیاری از برندگان لاتاری ها ،پس از بردن میلیون ها دلار،ناگهان ورشکسته شوند و همه چیزشان را از دست بدهند.و باز به همین دلیل است که برخی ،به مجردی که ترفیعی یافتند،اتومبیل جدیدی می خرند یا به سفر دریایی می روند.به جرات می گویم فقدان خویشتن داری فردی ،نخستین تفاوت موجود،میان ثروتمندان ،فقرا و مردم متوسط الحال است.به سادگی بگویم،مردمی که استقامت و شکیبایی کمی در برابر فشارهای مالی دارند،هرگز_تاکید می کنم _،هرگز ثروتمند نخواهند شد.زندگی ،شما را به این سو و آن سو خواهد راند. زندگی ،شما را به دلیل اینکه ،مردم اطرافتان،لاف زن هستند،به اینور و آنور نمی راند،بلکه به این دلیل می راند چون خودتان فاقد اراده و استقامت هستید. مردمی که دارای قدرت خویشتن داری و استقامت هستند،غالبا بر آنهایی که فاقد بردباری و متانت درون هستند ،مسلط می شوند.

229-پدر پولدار مي گفت زیر بدهی های بزرگی فرو نروید.مخارجتان را درحداقل ممکن نگه دارید .نخست ستون دارایی ها یتان را بسازید و سپس خانه بزرگ یا اتومبیل مدل بالا بخرید.چسبیدن به موقعیت چرخه دورانی زندگی ابدا کاری هوشمندانه نیست .هر زمان در مضیقه مالی افتادید و پول کم آوردید،بگذاریدفشار ناشی از آن ،به رشد سرمایه ها و دارایی هایتان و نه ،ویران کردن آنان بینجامد.بگذارید فشارهای مالی ،استعداد مالی شما را بیدار کند تا به فکر یافتن راه های جدیدی برای بیشتر پول در آوردن و پرداخت بدهی هایتان باشید . در این صورت شما ، توانایی خود را برای پول بیشتر در آوردن ، به موازات سواد مالی تان افزایش داده اید .

230-پدر پولدار مي گفت بارها اتفاق افتاده که من در شعله های داغ مالی غوطه ور شدم و از مغزم ، برای کسب درآمد بیشتر ، کمک گرفتم در حالی که با ثبات کامل ، از دارایهای موجود در ستون دارایی هایم دفاع می کردم و اجازه ندادم آسیبی بدان رسد همه سرم فریاد می کشیدند اما من مانند یک سواره نظام با تجربه و خوب ، از دژ نظامی ام دفاع کردم : دژ دارایی هایم .

231-پدر پولدار مي گفت دانم این حرف به نظرتان خشن می آید،اما همانگونه که گفتم ،اگر دیسیپلین درونی نداشته باشید ،زندگی،شما را به هر سو که خود مایل باشد ،خواهد راند.اگر مشتاق فشارهای مالی نیستند،پس فرمولی بیابید که برایتان کار کند.یکی از آنها،حذف مخارج است،این قانون ،از خود گذشتگی یا امساک مالی را تشویق نمی کند.منظور این نیست که اول سهم خودت را بپرداز ،بعد به گرسنگی بیفت.زندگی برای لذت بردن است.اگر دانش مالی تان را به خدمت گیرید،می توانید صاحب تمام زیبایی ها و نعمات دنیوی شوید.متمول شوید و تمام صورتحساب ها یتان را پرداخت کنید،بدون اینکه نیازی به فدا کردن زیبایی های زندگیتان باشد .این ،همان نبوغ مالی است.

232- پدر پولدار مي گفت به مشاوران عالی خوب بپردازید.او اعتقاد داشت باید به متخصصان خوب پرداخت چرا؟زیرا اگر _جدا تاکید می کنم _اگر،آنان متخصص و خبره باشند،خدما تشان برای شما،حقیقتا پولساز خواهد بود.و طبیعتا هر چه آنان،پول بیشتری خلق کنند،نفعش به جیب شما خواهد رفت.یک کارگزار خوب ،هم وقت مرا صرفه جویی می کند و هم قدرت پول سازی ام را بالا می برد.یک مشاور خوب،چشم و گوش شما در بازار است.آنان.هر روز در بازار حضور می یابند تا من ،از شخصا حضور یافتن بی نیاز شوم.در این هنگام ،ترجیح می دهم به بازی گلف بروم.آنها که ترجیح می دهند کارشان را شخصا و بدون واسطه انجام دهند،احتمالا ارزش زیادی برای وقتشان قایل نیستند.چرا برای صرفه جویی چند دلار نا قابل ،ساعاتی را که می توانیم به پول بیشتر در آوردن یا گذراندن با دوستانمان،صرف کنیم ،به این کار بگذرا نیم؟

233-پدر پولدار مي گفت همیشه به دنبال مشاوری باشید که در عمق وجودش،بیشترین علاقه مندی را به رشته شما ،در کاسبی داشته باشد.بسیاری از این مشاوران زمان زیادی را به آموزش شما می پردازند و می توانند بزرگترین دارایی تان در زندگی به حساب آیند.فقط منصف باشید.خواهید دید که اکثریت آنان نیز نسبت به شما،منصف خواهند بود.اگر تمام فکر و ذکرتان ،کاهش پورسانت آنان باشد،چه دلیلی دارد کنارتان باقی بمانندو با دل و جان کار کنند؟این منطق ،بسیار ساده است.

234-پدر پولدار مي گفت یکی از مهارت های مهم مدیریت افراد است.بسیاری از مردم ،فقط از عهده مدیریت افرادی بر می آیند که تصور دارند خودشان از آنان با هوش ترند،یا به عبارتی بر آنها برتری دارند،به عنوان مثال،مدیریت کارمندانی که در موقعیت های کاری ،تحت امرشان هستند.بسیاری از مدیران متوسط ،در سطوح متوسط باقی می مانند و رشد و ترقی نمی کنند زیرا فقط بلدند با زیردستان خود چگونه رفتار کنند نه با بالا دستانشان.هنر و مهارت واقعی این است که بدانید چگونه با آنها که در برخی اززمینه های تکنیکی ،از شما زرنگ تر و باهوش ترند نیز رفتار کنید؟

235-پدر پولدار مي گفت اگر فردی نتواند در قدرت خویشتنداری و تادیب نفس مهارت یابد،بهتر است برای پولدار شدن تلاش نکند.زیراپروسه رشد پول در گردش ستون دارایی ها،به حرف آسان است،در عمل،شکیبایی روحی زیادی را برای هدایت و اداره پول می طلبد که بهیچوجه،امر آسانی نیست.در دنیای مصرفی امروز،به علت وسوسه های ظاهری،بسیار آسانتر است که این پول را به سادگی از ستون مخارج،راهی بیرون کرده وبه عبارتی مصرف کرد.به علت بردباری روحی ضعیف ،این پول وارد مسیرهایی می شود که کمترین دوام را دارند.این،علت فقرو مشکلات مالی است . اگر ما به 100 نفر از مردم در شروع سال،10،000 دلار بدهیم،نظر من این است که در پایان سال_برای 80 نفر از آنان،هیچ پولی باقی نمانده.در حقیقت ،بسیاری از آنان،با دادن پیش پرداخت هایی برای خرید اتومبیل جدید،یخچال فریزر،تلو یزیون و یارفتن به تعطیلات،حتی قروض بیشتری نیز برای خود فراهم ساخته اند. 16 نفر از آنان،آن10،000 دلار را حدود 5 تا 10 در صد افزایش داده اند.4نفر هم،آنرا به 20،000 دلار،یا میلیون ها دلار افزایش داده اند.

236-پدر پولدار مي گفت مابه مدرسه می رویم تا تخصصی کسب کنیم و بتوانیم برای پول کار کنیم.باز هم تا کید می کنم به نظر من این مطلب مهمتر است که یاد بگیریم چه کنیم،تا پول برایمان کار کند؟من هم مثل دیگران، تجملات و خوشی های زندگی ام را دوست دارم . تفاوت من این است که برخی از مردم ، این نعمات و تجملات را ، با اعتبار خود خریداری میکنند ، این همان تله از جامه عقب نماندن است ، وقتی می خواستم اتومبیل زیبایم بخرم ، ساده ترین ، راه آن بود که تلفنی به بانکم زده و تقاضای وام نمایم . اما من ، به عوض تمرکز روی ستون مخارجم ، تمرکز بر ستون دارایی هایم را انتخاب کردم .

237-پدر پولدار مي گفت به عنوان یک عادت ، من از خواسته های خودم برای مصرف ، استفاده کردم تا برای نبوغ مالی خود ایجاد انگیزه نمایم و آن را برای سرمایه گذرای ، تحریک کنم . امروزه ، ما برای خرید نیاز مندی هایمان ، بیشتر روی قرض گرفتن پول ، تمرکز می کنیم ، نه روی خلق پول . این امر ، در کوتاه مدت ، آسانتر است اما در دراز مدت ، مشکلتر . به خاطر آورید آسانترین راه ها ، معمولا مشکل می شوند و مشکل ترین ها ، عموما آسانتر می گردند.

238-هر چه زودتر ، خودتان و آنهایی را که دوست دارید تشویق به فراگیری نقش پول نمایید . پول ، قدرت عظیمی است . متاسفانه ، مردم از این قدرت ، بر علیه خودشان استفاده می کنند . اگر سواد مالی شما پایین است ، پول ، بر شما تساط خواهد یافت . از شما باهوش تر خواهد شد . و اگر از شما باهوشتر شود ، مجبور می شوید تمام عمر برایَش کار کنید .برای تسلط یافتن برای پول ، باید از آن باهوش تر و زرنگ تر شوید . آن گاه در خدمتتان خواهد بود و از شما اطاعت خواهد کرد . و بجای آنکه برده اش شوید ، اربابش خواهید شد . این نبوغ مالی است .

239-پدر پولدار مي گفت باداشتن قهرمانان و بهره برداری از شخصیت های قهرمانی ،ما به منبع عظیمی از استعداد بهره برداری نشده،دست می یابیم.قهرمانان،کاری بیش از برانگیختن ما انجام می دهند.آنان،کارها را در نظرمان ساده می کنند.همین ساده کردن کارها است که ما را متقاعد می کند بخواهیم مانند آنان بشویم:«اگر آنان توانسته اند چنین کنند،پس ما هم می توانیم.» وقتی مسئله سرما یه گذاری پیش می آید،بسیاری از مردم،آنرا مشکل می پندارند،به عوض اینکه برای خود قهرمانانی بیابند که آن را،برایشان ساده کند.

240-پدر پولدار مي گفت «فقرا حریص تر از ثروتمند انند.»در توضیح آن می گفت اگر شخصی پولدار باشد،چیزهایی را که دیگران می خواهند فراهم می کند.در زندگی من ،در طول این سال ها، هر گاه احساس نیازمندی و کمبود مالی یا کمبود کمک و همراهی برایم پیش می آمد،به سادگی بیرون می رفتم و تصمیم می گرفتم اول آن را ببخشم.پس از بخشش،همیشه به سویم باز می گشت.این ،مرا به یاد داستانی می اندازدکه می گفت در یک شب سرد زمستانی ،مردی با یک بقل هیزم،کنار بخاری هیزمی نشسته بود و به سر بخاری فریاد می کشید:«هر وقت تو کمی گرما به من دادی،من چوب درونت خواهم ریخت!» هنگامی که صحبت از پول،عشق،شادی،فروش و مراوده به میان کشیده می شود ،همه باید به خاطر داشته باشیم که اول از همه،بایدآنچه را می خواهیم،ببخشیم تا دسته دسته به سویمان باز گردد.اغلب،حتی تفکر صرف در خصوص اینکه خواستار چه چیزی هستیم و و چگونه می توانیم آنچه را که می خواهیم به دیگری ببخشیم ، سیلاب جوایز متقابل آن را ، به سویمان سرازیر کند . هر زمان حس می کنم مردم به رویم لبخند نمی زنند ، خودم شروع به لبخند زدن وخوش و بش با آنان می کنم . و ناگهان به طرز معجزه آسایی، پیرامونم پر از انسان ها یی می شود که لبخند بر لب دارند .این درست است که دنیای تو ،چیزی جزآییئه وجودت نیست.

241-پدر پولدار مي گفت ممکن است بسیاری از مردم ،این کارها را،بیشتر فلسفه بافی بدانند تا عملکردی .تصور می کنم شناخت فلسفه ،درست به مهمی عملکرد است.مردم زیادی وجود دارند که مایلند به جای تفکر ،دست به عمل بزنند.همچنین بسیارند مردمی که خوب فکر می کنند اما عملی ندارند.باید بگویم من ترکیبی از هر دو هستم .من طرفدار افکار جدید و عمل هستم.
242-پدر پولدار مي گفت از آنچه در حال انجامش هستید ،دست بردارید.به عبارت دیگر،به خودتان استراحتی بدهید و یک ارزیابی از اینکه چه چیز برایتان کار می کند و چه چیز نمی کند،پیش خود به عمل آورید. تعریف حماقت چیزی جز این نیست که همان کار گذشته را انجام دهیم و انتظار نتیجه متفاوتی را داشته باشیم.از انجام آنچه در زندگی برایتان کار نمی کند و موثر نیست ،دست بردارید و به جستجوی روش های جدید بپردازید.در جستجوی ایده های جدید باشید.افرادی را بیاید که آنچه را شما مایل به انجامش هستید،قبلا انجام داده باشند.آنان را به نهار دعوت کنید.واز ایشان در خصوص نصایح سودمند و نکات و رسوم ریز تجارت،سوال کنید.کلاس های متعدد بردارید و نوار بخرید.من دائما روزنامه ها را برای یافتن کلا س ها و دوره های جدید و جالب ،زیر و رو می کنم .بسیاری از آنها رایگان یا بسیار ارزان هستید.همچنین رقم زیادی برای گذراندن سمینار هایی که مایلم از موضوعاتشان چیزهایی یاد بگیرم،خرج می کنم.اگر من در رفاه هستم واز داشتن داشتن شغل بی نیازم،علتش به سادگی این است که کلاس های متعددی را گذرانده ام .دوستانی دارم که این کلاس ها را نگذرانده اند و به من می گویند که دارم پولم را تلف می کنم .با این وجود،آنان هنوز سر کارهای قبلی شان هستند.

243-پدر پولدار مي گفت خرید و فروش ،یک تفریح است. این را از خاطر نبرید.نوعی تفریح و بازی است.شما پیشنهاد می دهید.ممکن است بعضی ها آن را بپذیرند.من همیشه پیشنهاداتی می دهم که شروط تعلل و گریز در آنها وجود داشته باشد .در مورد مستغلات ،پیشنهادم را با عبارات زیر مطرح می کنم مشروط به موافقت شریک کاری ام .اما هرگز ذکر نمی کنم که شریک کاری ام چه کسی است.بیشتر مردم،نمی دانند که شریکم ،گربه ام است.اگر آنان پیشنهاد مرا پذیرفتند،و من مایل به انجام این معامه نبودم فورا زنگی به منزلم زده و با گربه ام در این مورد صحبت می کنم! من این عبارات الکی وبی معنی را به کار بردم تا نشان دهم چقدر این بازی ،الکی و آسان است.بسیاری از مردم کارها را بیهوده ،مشکل و پیچیده می کنند.
یافتن یک معامله خوب ،یک تجارت مناسب ،افراد درست ،سرمایه گذارهای خوب یا هر چیز دیگر که فکر کنید،درست مانندیک قرار ملاقات گذاشتن ساده است. فقط باید وارد بازار شوید ،با عده زیادی گفتگو کنید ،پیشنهادات بسیاری ارائه دهید،با پیشنهادات متقابلی برخوردکنید، وارد مذاکره شوید،امتناع ورزید و قبول کنید.مردمی را می شناسم که تک و تنها در خانه شان نشسته،و منتظر تلفنند که زنگ بزند اما اگر هنرپیشه معروف و یا بازیکن بزرگی نیستید ،تصور می کنم بهترین شخص،خودتان باشید که برخیزید و راهی بازار شوید ،حتی اگر این بازار ،فقط یک سوپرمارکت باشد .جستجو ،پیشنهاد،مذاکره،امتناع و پذیرش ،بخش های مختلف پروسه های زندگی هستند.


244-پدر پولدار مي گفت پیاده ،سواره یا تفریحی ،ماهی یکبار به مدت ده دقیقه،در منطقه خاصی پرسه بزنید.من برخی از بهترین املاک و زمین هایم را در حین پیاده روی یافتم.برای اینکه یک معامله سودآور اتفاق بیفتد به دو عنصر نیاز است:معامله و تغییر .معاملات،زیاد هستند اما این تغییر است که موجب می شود یک معامله ،به یک موقعیت سود آور بدل شود .در مورد سهام،من کتاب پیتر لینچ به نام شکست وال استریت را به خاطر فرمولی که ارائه می دهد تا بتوانیم سهام هایی را که ارزشش بالا می رود ،انتخاب کنیم،دوست دارم.دریافته ام که اصول یافتن ارزش ،صرفنظر از این که در مورد مستغلات ،سهام ، شرکت های جدید ، منزل جدید ، همسر جدید و یا حتی یک معامله در خصوص یک پودر لباسشویی،همگی مشابه است.شما باید بدانید در جستجوی چه چیزی هستید وآن گاه بیرون رفته به دنبالش بگردید.

245-پدر پولدار مي گفت هنگامی که یک سوپرمارکت جنسی را حراج کرده باشد، ،مصرف کنندگان برای خرید هجوم آورده و مقادیر زیادی از آن کا لا را خرید وذخیره می کنند.اما هرگاه بازار سهام حراج کند،غالب آنان می گویند که این کار به دلیل ور شکستگی صورت گرفته است درنتیجه از آن می گریزند.وقتی سوپرمارکتی قیمت هایش را بالا می برد،مصرف کنندگان از جاهای دیگر ،خرید می کنند.اما وقتی بازار سهام قیمت ها یش را بالا می برد،مصرف کنندگان شروع به خرید سهام می کنند!

246- پدر پولدار مي گفت بدنبال مکان های مناسب باشید.یکی از همسایه هایم ملک مشاعی به قیمت 100،000 دلار خرید.من ملک مشاع دیگری درست مشابه مال او در همسایگی اش خریدم به قیمت 50،000 دلار .او گفت که منتظر است قیمت ها بالا بکشد.جواب دادم:سود را هنگام خرید زمین می برند نه هنگام فروش آن !من 500 دلار،خرج کلاسی کرده بودم که این کار را به من آموزش دهد.همسایه ام اعتقاد داشت که 500 دلار،برای کلاس آموزش سرمایه گذاری در مستغلات،خیلی گران است. او گفت که از عهده این رقم بر نمی آیدو وقتش را هم ندارد.بنابراین هنوز در انتظار بالا رفتن قیمت ها ست!

246-پدر پولدار مي گفت من اول به دنبال افرادی می گردم که تمایل به خرید دارند و سپس به جستجوی آنهایی که مایل به فروشند.یکی از دوستانم در جستجوی قطعه زمینی با مشخصات خاص بود .هم پولش را داشت وهم وقتش کم بود .من زمینی پیدا کردم که بزرگ تر از اندازه مورد نظر او بود . با استفاده از قرارداد اختیار معامله ،آن را به تصرف خود در آوردم.آنگاه،زنگی به دوستم زده و او خواستار قطعه ای ازآن شد .من،قطعه مورد نظرش را به او فروختم و سپس کل زمین را خریداری کردم .و قسمت باقی مانده را که به رایگان برایم تمام شده بود ،برای خودم نگه داشتم .نتیجه اخلاقی داستاناین است یک کیک بخرید و سپس آن را تکه تکه کنید.غالب مردم در جستجوی چیزی هستند که استطا عتش را دارند،بنابراین بسیار کوچک نگاه می کنند.آنان فقط تکه ای از کیک را می خرند،بنابراین مجبور می شوند برای مقدار کمتر ، پول بیشتری بپردازند.آنها که کوچک فکر می کنند،تعهدات بزرگ بر نمی دارند و با لطبع ،تغییرات بزرگی نیز در زندگی ندارند. اگر می خواهید پولدار شوید،نخست بزرگ فکر کنید.
خرده فروشان ، عاشق تخفیف دادن به خریداران عمده هستند.علتش ساده است؛زیرا اکثر کسبه و بازاریان ،مصرف کنندگان بزرگ و خریداران عمده را دوست دارند. پس حتی اگر شما کوچک هستید ،باز هم همیشه قادرید بزرگ فکر کنید.زمانی که شرکت من،برای خرید کامپیوتر با بازار وارد صحبت شده بود،من به تعدادی از دوستانم تلفن زده و پرسیدم آیا آنها نیز مایل به خرید کامپیوتر هستید یا خیر ؟آن گاه ،ما به فروشندگان مختلفی مراجعه کردیم و مذاکرات زیادی انجام دادیم زیرا خواستار خرید مقادیر بالایی بودیم و در نتیجه تخفیف خوبی نصیبمان می شد. من عین این کار را برای خرید سهام نیز انجام می دهم .مردم کوچک ،کوچک می مانند زیرا کوچک فکر می کنند؛و تنها عمل می کنند،یا اصلا عمل نمی کنند.

247-پدر پولدار مي گفت ازتاریخ یاد بگیرید.تمامی شرکت های بزرگی که در بازار بورس اوراق بهادار هستند،در ابتدای کار شرکت های کوچکی بوده اند.کلنل ساندرز تا پیش از شصت سالگی یعنی پیش از اینکه همه چیز خود را از دست بدهد،پولدار نشد.ولی در مقابل ،بیل گیت ،پیش از سی سالگی پولدار ترین مرد جهان شد.عمل کردن ،همیشه بر عمل نکردن ارجعیت دارد.

248-پدر پولدار مي گفت در عصر حاضر،ما برای ادامه زندگی و به عبارتی نجات یافتن از معضلات زندگی ،نیازمنددانش مالی هستیم.اندیشه برای در آوردن ،پول لازم است،تفکر مردم ساده لوح و نا وارد است.منظورم این نیست که آنان باهوش نیستند.بلکه خیلی ساده،فقط دانش پول در آوردن را نیاموخته اند.پول ،تنها یک اندیشه است.اگر می خواهید پول بیشتری در آورید،به سادگی تفکرتان را عوض کنید.همه انسان های خود ساخته ،با یک اندیشه،و پول کم آغاز کرده اند و سپس آن را به مقادیر بالا بدل ساخته اند.این مطلب ،برای سرمایه گذاری هم صادق است.برای شروع،چند دلار کافی است تا بتوان بعداآن را به ارقام زیاد تبدیل کرد.افراد زیادی را دیده ام که تمام عمر به دنبال معاملات بزرگ گشته اند یا تلاش کرده اند مبالغ زیادی برای انجام معاملات بزرگ جمع کنند.از نظر من ،این کار احمقانه است.غالبا افرادی رامی بینم که تمام سرمایه خود را یکجا و روی یک معامله می گذارند و به سرعت بخش بزرگی از آن را از دست می دهند.ممکن است ایشان کارمندان خوبی باشند،اما آنچه مسلم است سرمایه گذاران خوبی نیستند.

249-پدر پولدار مي گفت آموزش و درایت نسبت به پول ،مهم است زود شروع کنید.کتاب بخرید.به سمینار بروید.تمرین کنید.از کم شروع کنید.من در مدت کم تر از شش سال ،توانستم 5000 دلار را به 1 میلیون دلار دارایی تبدیل کنم که ماهی 5000 دلار عایدی می داد.اما تعلیماتم را از بچگی شروع کردم.شما را تشویق به یادگیری می کنم چون آنقدرها مشکل نیست.در حقیقت،از زمانی که به آن توسل می جویید،برایتان آسان می شود. تصور می کنم پیامم را به وضوع بیان کرده باشم:فقط آنچه در مغز شماست ،تعیین می کند چه چیز در دستتان باشد.پول،تنها یک اندیشه است.کتاب مهمی را می شناسم که نامش فکر کن و ثروتمند بشو است.توجه کنید،نام آن سخت کار کن و ثروتمندبشو نیست!یاد بگیرید چه کنید که پول ،برایتان سخت کار کند،تا زندگی تان راحت تر و شادمانه تر شود.امروز ،نمی توان با احتیاط و اطمینان خاطر ،کار انجام داد.بلکه باید،در کارها ،از هوشمندی و تفکر بهره جست.

250-پدر پولدار مي گفت به همه شما ،دو نعمت خدادای اهدا شده:مغزتان و وقتتان. دیگر بستگی به خودتان دارد که با این دو ،چه بکنید. با هر دلاری که به دستتان می رسد،خودتان و فقط خودتان ،قدرت تعیین سرنوشتتان را خواهید داشت .اگر احمقانه خرجش کنید،انتخاب کرده اید که بی پول باشید.اگر خرج بدهی ها یتان کنید،به طبقه متوسط الحال پیوسته اید و اگر آن را روی مغزتان سرمایه گذاری کنید و آموزش ببینید که چگونه دارایی بیندوزید،تمول را برای آینده انتخاب کرده اید. این انتخاب ،همه و همه ،مال شما و تنها در اختیار شماست .هر روز با هر دلار که در می آورید ،تصمیم می گیرید پولدار، ،بی پول یا متوسط الحال باشید.اگر انتخاب کنید که این صحبت ها و آموزش ها را با فرزندانتان سهیم شوید،در حقیقت انتخاب کرده اید که آنان را برای ورود به دنیا یی که انتظارشان را می کشد،آماده سازید.هیچکس دیگر این کار را نخواهد کرد.آینده شما و فرزندانتان با انتخاب های امروزتان تعیین می شود،نه فردا.
برایتان در طول این نعمت پربر کتی که نامش را زندگی گذاشته اند،آرزوی رفاه،ثروت و شادکامی می کنم.
-پدر پولدار می گفت : توانایی و استعداد بالقوه ای که در هر انسان وجود دارد ، به پهناوری نظام هستی است . برای پیوستن به چنین نیرویی ، باید با خود واقعی خویش همنوا شد و با معنای راستین زندگی همگام بود و این همنوایی و همگامی محتاج جهشی عظیم است . هر کس می تواند با مهار کردن تواناییهای باطنی ، در تن ، ذهن و امور خود اعجاز کند . به بیانی دیگر ، ما همه چیز را در باطن داریم و ابزاری را که برای کام جویی از اینجا و اکنون بدان نیاز است در اختیار ماست . برای آفرینش لحظات سرشار از اعجاز ، سرخوشی ، سلامت و آرامش خیال ، باید ژرفترین نگرشها را نسبت به زندگی کشف کنیم و آنگاه با پالایش گرایشها از آنچه منفی است ، برای اندیشه و مفاهیم مثبت جا باز کنیم . باید کاری کنیم که این انرژِی ما را لبریز کند و از وجود مان بتراود .

252-پدر پولدار می گفت : بهترین ، زیباترین و رضایت بخش ترین زندگی قابل تصور را برگزیند و در زندئگی شاهد دگرگونیهای باشید که ابدا انتظارش را نداشتید ريال؛ چرا که همیشه " همههستی در درون شماست " .

253-پدر پولدار می گفت : شما رهبر ارکستر افکار و احساسات خویشید . اگر مسولیت کامل این ارکستر را می پذیرید ، نباید قدمهای خو.د را با صدای طبل و شیپور دیگران میزان کنید . بلکه باید گوش به ساز و نوای ارکستر باطنی خود بسپارید : به صدای وجدانتان ، به آوای کودک درون و به تمام نواهایی که از باطن شما بر می خیزند و شما افتخار رهبری و هدایت آنها را دارید .

254-پدر پولدار می گفت : زندگی شما را با اندوخته ها یتان نمی سنجد ، بلکه ملاک سنجش ، بخشایش و ایثار شماست .

255- پدر پولدار می گفت : وقتی تعتیلات را آغاز می کنید ، در برابر آینه بایستید و به خود بگویید : کسی حق ندارد این روزهای خوش را بر من حرام کند ، حتی جنابعالی .

256-پدر پولدار می گفت : شما می توانید به عبادتگاهی با شکوه بروید و ساعتها به نیایش و دعا بپردازید بهترین پاکیها و قداستها را برای خود آرزو کنید . اما اگر پیش از آن ، در قلب خود عبادتگاهی نساخته باشید ، با هیچ نیایشی حضور قلب خود را در آن عبادتگاه احساس نخواهید کرد .

257-پدر پولدار می گفت : رمز و راز دستیابی به ثروت و نعمت آن است که ذهن ر ا بر آنچه ندارید متمرکز نکنید و از هر مجالی برای شکر گزاری و قدر دانی از نعمتهای که دارید بهره گیرید .


258-پدر پولدار می گفت : برای دستیابی به کسب و کار مورد علاقه و داشتن در آمد کلان محدودیتی وجود ندارد ، آنچه کمیاب است ، عزم راسخ برای رسیدن به آنهاست .

259-پدر پولدار می گفت : بسیاری از مردم برای کام جویی از زندگی کنونی خویش ، گذشته را رها کرده و می گویند : امروز ، انگار نخستین روز از عمر من است . اما من ترجیح می دهم که بگویم : امروز آخرین روز از زندگی من است و می خواهم هر لحظه آن را به بهترین ، زیبا ترین و رضایت بخش ترین لحظه قابل تصور زندگی بدل کنم ، چنان که پنداری فردایی در کار نیست .


260-پدر پولدار می گفت : آسانسوری که بتواند شما را به بالاترین طبقه موفقیت برساند ، از کار افتاده است و شما ناگزیرید که راهروی موفقیت را پله پله بالا بروید . ََ

261-پدر پولدار می گفت : مرگ تغییر شکل ا ست ، نه تغییر ماهیت و بدان می ماند که جامه ای کهنه و پاره را از تن به در کنید و لباسی نو بپوشید . مجسم کنید که بدو ن مرگ ، سیاره خاکی چگونه می نمود .

262-پدر پولدار می گفت : ما نا گزیر نیستیم که خود را تحت سلطه هر نیروی خارج از وجود خویش قرار دهیم . عشق و خرد الهی که در قلب و ذهن ما آشیان دارد، همه آنچه را که برای شاد و خوشبخت زیستن بدان نیاز داریم ، برای ما فراهم خواهد آورد .


263-پدر پولدار می گفت : هر چیز در زندگی شما معجزه ای سزاوار ستایش و قدر دانی است ، خواه دانه های شن ، یا زنبوری بر روی گل ، یا قایقی بادبانی ، یا فنجانی قهوه ، و حتی کهنه خیس نوزاد و .... اگر در یابید که زندگی و همه چیز آن معجز ه های پر شکوهی هستند ، دیری نخواهد پایید که به تاثیر منفی ناامیدی و آه و زاری پی خواهید برد ، چرا که در خواهید یافت یاس و ناله و زاری ، شما را – که خود یکی از معجز ه های آفرینش به شمار می آیید زبون و ضعیف جلوه خواهد داد .


264-پدر پولدار می گفت : وقتی دخترم که در سال دوم دبیرستان درس می خواند ، از مدرسه به خانه باز گشت ، با گریه گفت : بیلی مرا دوست ندارد : پرسیدم : آیا تو خودت را دوست داری ؟ گفت : البته که دوست دارم . گفتم : بسیار خوب ، همین دوستی برایت کافی است.


265-پدر پولدار می گفت : آیا تا کنون به این نکته توجه کرده اید که بحث و جدل با کسی که همیشه خود را ذیحق نمی داند و در کمال شجاعت به گناه و اشتباه خود اعتراف می کند ، چقدر دشوار است .


266-پدر پولدار می گفت : رنج و عذاب ما زمانی آغاز می شود که نتوانیم اوضاع و شرایط کنونی زندگی خود را بپذیر یم . هر گاه احساس نیاز شدید برای تغییر وضع را از سر به در کنیم ، درد و رنج ما نیز پایان می یابد . البته این بدان معنا نیست که شما خواسته ای را از خزانه پر نعمت آفرینش نداشته باشید ، اما در عین حال باید الگوهایی را که
از حرص و نیاز و اعتیاد بر می خیزند ، رها کنید

267-پدر پولدار می گفت : چرا از آنچه تجربه نکرده ایم ، بگریزیم ، بیاییم به تجربه آنچه نکرده ایم بپردازیم .

268-پدر پولدار می گفت : برای بازگشت به دوران شادمانه کودکی هرگز دیر نیست .


269-پدر پولدار می گفت : نقطه نظرهای شما چه اهمیتی دارد ؟عمل شماست که میتواند تغییرات شگرفی را در جهان به وجود آورد .


270-پدر پولدار می گفت : اگر با این بهانه که عمری به کاری مشغول بوده و به این کار عادت کرده اید ، موقعیت اجتماعی خود را تغییر ندهید ، از نگون بختی خود حراست کرده اید .

271-پدر پولدار می گفت : احساس پیشیمانی دائم از اعمال ناروای گذشته ، و احساس نگرانی از رویدادهای احتمالی آینده ، از مخرب ترین احساسات منفی انسان به شمار می آیند .

272-پدر پولدار می گفت : به هر کاری که دست زدید ، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید ، که این خود شیوه زندگی معجزه آفرینان است .

273-پدر پولدار می گفت : آنچه زنده را از مرده متمایز میکند ، خواه در بین گیاهان و یا در میان انمسانها ، رشد و بالندگی است .

274-پدر پولدار می گفت : تنها راه تغییر عادتها ، تکرار رفتارهای تازه است . این اصل در تغییر عادتها ی روحی نیز صادق است .

275-پدر پولدار می گفت : بیشتر مردم که همواره در تکاپوی به دست آوردن شادی و شادمانی اند ، آن را برون از خویش می جویند . آنان می گوشند رضایت خاطر را از کسی و یا چیزی بستانند . چنین طرز فکری
اشتباهی فاحش است ، چرا که سرچشمه شادمانی و رضایت خاطر در قلب و ذهن ماست که از طریق اندیشه به بیرون فرستاده می شود .

276-پدر پولدار می گفت : درستکارترین مردم جهان ، بیشترین احترام را به خود جلب میکنند ،حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتی ها قرار گیرند .

277-پدر پولدار می گفت : عوامل خارجی را مسبب اوضاع و شرایط نامساعد خویش نشمارید ، چنین شرایطی حاصل چگونگی برخورد شما با مردم و رویداد های زندگی است .

278--پدر پولدار می گفت : به جای اینکه بر مسند قضاوت بنشینید و بگویید که مردم باید با شما چنین و چنان رفتار می کردنند ، اعمالشان را باز تاب اعمال خود تلقی کنید و از خود بپرسید که در ورای این کنشها و واکنشها چه درسی نهفته است .

279-پدر پولدار می گفت : هر چه عشق و سازگاری و پذیرش را به زندگی خود راه دهید ، به همان مقیاس شاهد خواهید بود که رویدادهای کوچک و بزرگ زندگی به گونه ای شگفت با هم سازگار و هماهنگ می شوند .


280-پدر پولدار می گفت : از مهمترین کارهای که به عنوان یک فرد بالغ می توان انجام داد ، بازگشت گاه به گاه ، به دوران شادمانه کودکی است .

281-پدر پولدار می گفت : هر گاه مایل باشید که در کارها تن به ماجرا بسپارید و چیز های تازه کشف کنید ، احساس خاصی از آزادی وجودتان را فرا خواهد گرفت : آزادی برای رهایی از کارهای روزمره و عادی زندگی ، مجالی شگفت برای این که در ابعاد گوناگون زندگی دست به انتخاب دلخواه بزنید .

282-پدر پولدار می گفت : برای آغاز هر تحول در خود ، نخست منبع ترس و نفرت را در وجود خودشناسای و ریشه کن کنید .

283-پدر پولدار می گفت : وضع کنونی زندگی شما ، از وضع آینده شما خبر نمی دهد ، بلکه از اندیشه و باورهایی که تا کنون برگزیده اید ، حکایت دارد .

284-پدر پولدار می گفت : در اندرون همه ما خزانهای بیکران از عشق و شادمانی ونعمت هست که می تواند آنچه را که در آرزوی آنیم ، برایمان فراهم کند.

285-پدر پولدار می گفت : حسادت از نبود اعتماد به نفس نشات می گیرد . اگر به کار خود علاقه ندارید و به فکر تغییر آن هم نیستید ، معقول آن هست که هر روز و هر لحظه بکوشید ، عشق و علاقه به همان کار را در دل بپرورانید .

286-پدر پولدار می گفت : هر چه رابطه حسنه و سرشار از صمیمیت و محبت بیشتری را با خود برقرار کنید ، به طور غیر ارادی ، محبت بیشتری برای ایثار به دست خواهید آورد .

287-پدر پولدار می گفت : در دنیای پر از هیاهو و غوغای کنونی ، لحظه ای به زندگی خود و دیگران بیندیشید ، آنگاه از این دو راه یکی را برگزینید : اول تلخ کردن زندگی با خشم و نفرت دائم و دوم آمیختن زندگی با طنز و مزاح و خوشرویی و بهرمند کردن خود و دیگران از خنده که یکی از بزرگترین موهبتهایی است که به بشر ارزانی داشته اند .

288-پدر پولدار می گفت : موهبت زندگی بدون چشم داشت تقدیم انسان شده است ، او مختار است که این عطیه را بپذیرد و با شور و هیجان از آن کام جوید و یا به عکس با این طرح پر موهبت الهی به قهر برخیزد و خود را از تمام شادیها و از لذتهای که به او بخشیده اند ، محروم کند .

289-پدر پولدار می گفت : من به شما اطمینان میدهم که هر گاه احساس کنید که نیاز به درس عبرت از رویدادهای ناگوار زندگی ندارید ، با چنین رویدادهای روبه رو نخواهید شد .

290-پدر پولدار می گفت : کسانی که ظاهر ا بیشترین رنج و درد را در شما پدید می آورند ، پیوسته به یادتان می آورند که اعتقادات شما از کمبود ها و محدودیتها سرچشمه می گیرد . هر چه ژرفتر به زندگی جانوران بنگرید و از زندگی آنها نکته های بیشتری بیاموزید ، فلسفه زندگی در نظر شما دقیق تر جلوه خواهد کرد .

291-شادی و رضایت ، همچنین درد و رنج شما مشیت الهی است و مجالی شگفت برای آموختن است .


292-پدر پولدار می گفت : همین که اطرافیان شما دریابند که دیگر نمی توانند با اعمال و رفتار ناخوشایند خویش شما را بیازارند و آلت دست کنند ، به چنین کارهایی دست نخواهند زد .

293-پدر پولدار می گفت : شما باید پیوسته به فکر فضای خالی درون خویش باشید ، و نه جسمی که آن را احاطه کرده است .

294-پدر پولدار می گفت : وقتی شاد و مثبت و با حوصله اید ، واکنشهای شیمیایی بدن شما با زمانی که منفی و مضطرب و هراسانید ، به کلی متفاوت است . نحوه تفکر شما نیز به طور چشمگیری بر جسم شما تاثیر می گذارد .


295-پدر پولدار می گفت : ما همراه با تمام مردم دنیا اعضای تنی واحد را تشکیل می دهیم . بنابرین نمی توانیم در مقام داوری و قیاس ، دیگری را نیک تر و والاتر از خود ، یا بدتر و فروافتاده تر از خویش بدانیم .

296-پدر پولدار می گفت : همه مردم شایستگی عشق و محبت ما را دارند . هر گاه عشق خود را صرفا نثار کسانی کنیم که سزاوار می پنداریم ، تضاد و دو گانگی را ادامه داده ایم

297-پدر پولدار می گفت : هر مشکلی ، فرصتی است که جامه مجهول و مبدل به تن کرده است .

298-پدر پولدار می گفت : هر چیز در زندگی ماهیتی دو گانه و متناقض دارد . برای مثال هر چه تایید و تحسین دیگران را بیشتر بطلبید ، تمایل کمتری به تحسین شما نشان می دهند و هر چه به تایید خود بی توجه باشید ، تحسین بیشتر دیگران را نسبت به خود بر می انگیزید .

299-پدر پولدار می گفت : بین دوست نداشتن کسی و انزجار از رفتار او ، تفاوت بزرگی است .

300-پدر پولدار می گفت : شما هرگز نخواهید توانست دل همه را به دست آورید . در حقیقت ، اگر نیمی از مردم از شما راضی باشند ، کاری در خور تحسین انجام داده اید .

301-پدر پولدار می گفت : هر رویدادی که در زندگی با آن روبه رو می شوید ، پیش نیاز دست یافتن به مرحله بعدی زندگی است .


302-پدر پولدار می گفت : عبارت شیوه زندگی من در آینده با وضعیت زندگی ام در حال حاضر متفاوت خواهد بود . از زبان هرکس که باشد ، سخنی پوچ و میان تهی است .

303-پدر پولدار می گفت : راهی به سوی خوشبختی وجود ندارد؛ خوشبختی خود راه است . راهی که از درون شما آغاز می شود و به یاری توانییها یتان در جهان برون تجلی می یابد .



304-پدر پولدار می گفت : هر گاه یقین حاصل کنید که زندگی شما ماموریتی باشکوه و قهرمانانه است ، خود را با طرح الهی زندگی سازگار و هماهنگ کرده اید .
305-پدر پولدار می گفت : زمانی اگر از دانشمندی می پرسیدند که آیا به خدا ایمان دارد . . پاسخ می داد : خیر ، من یک دانشمندم ، اما امروز در آخرین دهه از قرن بیستم یک دانشمند در پاسخ چنین پرسشی می گوید :البته که به خدا ایمان دارم ، من یک دانشمندم .


306-پدر پولدار می گفت : البته همیشه نمی توان در هر کاری به مقام نخست رسید ، در هر مسابقه ای برنده شد ، مدال افتخار گرفت و فهرستی از کارهای در خور تحسین فراهم آورد ، اما بدون تردید می توان همواره فردی مهم، ارزنده و مفید بود .


307-پدر پولدار می گفت : با خود پیمان ببندید که بازیباترین ، با ارزشترین ، و هیجان انگیزترین فرد دنیا ، خودتان، رابطه ای سرشار از عشق محبت برقرار کنید .
308-پدر پولدار می گفت : کسی نمی تواند شما را افسرده و پریشان کند . کسی قادر نیست شما را مضطرب و نگران کند ، احدی نمی تواند احساسات شما را جریحه دار کند ، کسی نمی تواند بدون رضایت شما ، احساسی را بر شما تحمیل کند .

309-پدر پولدار می گفت : در ذهن خود یک مهر بزرگ ( باطل شد ) را مجسم کنید و آن مهر را بر تمام نگرشها و باورهایی که شما را به شکست و ناکامی می کشانند بزنید ، تا اندیشهای توانمند به ذهنتان راه یابند و جریان زندگی شما را دگرگون کنند .

310-پدر پولدار می گفت : پدر پولدار می گفت : رنج و محبت ریشه در حرص ، تملک و نیاز دارد .


311-پدر پولدار می گفت : دویدن در پی موفقیت به فشردن مشتی آب در دست می مانذد ، هر چه بیشتر آن را بفشارید ، آب کمتری در دستتان خواهد ماند . اگر در زندگی موفقید و همچنان در پی کامیابی بیشتر می دوید ، زندگی را به صحنه مسابقه ای بی پایان بدل کرده اید ، حس تملک وقتی بر شما قالب شود ، وادارتان می کند که به طور مداوم از زندگی بیشتر بطلبید ، شما در حقیقت قربانی حس تملک و حرص خویش خواهید شد و به همین دلیل هرگز خود را کامروا نخواهید یافت .

312-پدر پولدار می گفت : در اندرون هر یک از ما ، چاهی به عمق بی نهایت از خلاقیت ، ابتکار و نوآوری وجود دارد . استعداد و نیروی بالقوه این مخزن چنان بیکرانه است که در حیطه تصور ما نمی گنجد .

313-پدر پولدار می گفت : شما ناگزیر نیستید که برای به دست آوردن چیزی به زور و فشار متوسل شوید . تنها کافی است که میل و انگیزه آن را در خود بیافرینید .

314-پدر پولدار می گفت : پرداختن به کاری که به آن عشق می ورزید ، اساسی ترین شرط گشایش دروازه فراوانی نعمت در زندگی شماست .


315-پدر پولدار می گفت : یکی از بهترین تمرینها برای رهای از دلبستگی به مال و منال دنیا ،آن هست که همین امروز به گنجه ها، کمدها ، کشوها ، انبار ، زیرزمین و گاراژ خانه خود بروید و آنچه را که بدون استفاده رها کرده اید ، برای استفاده به دیگری واگذار کنید .


316-پدر پولدار می گفت : اگر در جست و جوی عشق باشید ، مزورانه از چنگتان می گزیرد ؛ اگر در تکاپوی به دست آوردن شادمانی باشید ، موذیانه از دستتان فرار می کند . اما زمانی که عشق و شادمانی را در ژرفای دل و ذهن خود بیابید ، دیگر راهی برای گریز ندارند . در چنین حالی است که ناظر تغییرات شگفت انگیزی در زندگی خواهید بود .

317-پدر پولدار می گفت : اگر من بخواهم برای شهامت کلمه ای متضاد پیشنهاد کنم ، کلمه دنباله روی را برواژه ترس ترجیح می دهم .


318-پدر پولدار می گفت : هر چه به افراد و اشیاء وابستگی کمتری داشته باشید ، در سفر زندگی با موانع کمتری روبرو خواهید شد .


319-پدر پولدار می گفت : برای تحول مدارس و تبدیل آنها به مراکزئ آموزش راستین و سودمند ، باید این مراکز به دست آموزگاران و مربیان دلسوزی سپرده شوند که آموزشهایی از قبیل عزت نفس ، احساس محبت نسبت به شگفتیهای عالم وجود و تحت کنترل درآوردن امور زندگی را دست کم به اندازه درس هندسه و دستور زبان حائز اهمیت بدانند .

320-پدر پولدار می گفت : اگر شما براین باورید که احساسات ناگوار ونگرانی بیش از حد شما ، رویدادهای گذشته و آینده را تغییر خواهد داد ، بر روی سیاره دیگری که نظام واقعیتهایش با این کره خاکی متفاوت است زندگی می کنید .
.

321-پدر پولدار می گفت : هرگاه در برخود با دیگران ، آشکارا و بدون قید شرط آنان را مورد توجه قرار داده ، عشق و محبت خود را نثارشان کنید به ثمرات شگفت انگیزی در زندگی خود دست خواهید یافت .

322-پدر پولدار می گفت : اگر شما از زندگی توقع غم و انده و پریشانی داشته باشید ، به ندرت ممکن است که زندکی هم دست رد به سینه شما بزند و تقاضایتان را برنیاورد .

323-پدر پولدار می گفت : بکوشید که در برخود با هرکس اورا به دیده یک معلم بنگرید و چیزی از او بیاموزید .

324-پدر پولدار می گفت : شاید بتوان گفت که برجسته ترین ویژگی افرادی که شخصیت سالم دارند، حس شوخ طبی ایشان است که عاری از هر گونه خصومت و استهزاست .

325-پدر پولدار می گفت : گذشته، گذشته است . شما در گذشته باهوش و درایت خود به بهترین کارهایی که از شما برمی آمده دست زده اید ؛ بدی و خوبی یا زشتی و زیبایی آن ، در زمان کنونی مشکلی را حل نمی کند .

326-پدر پولدار می گفت : هر چیزی که به شدت تمایل به تصاحب آن دارید ، همان مالک و صاحب شماست .

327-پدر پولدار می گفت : اگر مختارید که بین حق به جانب بودن و ملاطفت یکی را برگزینید ، ملاطفت را انتخاب کنید .

328-پدر پولدار می گفت : اوضاع و شرایط زندگی ، شخصیت انسان را نمی سازد ، بلکه نفاط ضعف و قوت او را آشکار می کند .

329-پدر پولدار می گفت : در تمدن غرب ، مردم به این اندیشه خو گرفته اند که موقعیت هر کس را بر حسب دستاوردهایش ارزیابی کنند . چنین باوری از نظر ابعاد معنوی بن بست کاملی است .

340-پدر پولدار می گفت : ما در باطن صاحب همه چیز هستیم : شادمانی ، رضایت خاطر و راهنمایی باطن برای رسیدن به مقصود نهایی زندگی . اگر شما از آرامش و صفای درون بی بهره باشید ، دستتان خالی است .


341-پدر پولدار می گفت : انسان کامیاب کسی نیست که ثروت بی حسابی به دست می آورد . بلکه فردی است که به هر کاری دست بزند ، موفقیت را در آن پدید می آورد ، ثروت تنها یکی از دستاوردهای انسانهای موفق است .

342-پدر پولدار می گفت : اگر می خواهید در هر کاری پیروزمند باشید ، باید این طرز فکر را که شکست خوردن بازنده بودن است ، از سر بدر کنید .


343-پدر پولدار می گفت : اگر شما هم اکنون زندگی خود را با رنج و محنت می گذرانید ، با اطمینان می گویم که شما نیز قربانی این باور نادرست هستید که همه چیز همواره باید بر وفق مرادباشد .


344-پدر پولدار می گفت : تا سلطه عالم هستی را نپذیرید ، اسرارش همچنان بر شما پوشیده خواهد ماند . اما همینکه در برابر اصول و قواعد آن سر تسلیم فرود آورید ، رمز و رازش به گونه ای باور نکردنی بر شما آشکار خواهد شد .

345-پدر پولدار می گفت : اگر می بینید که مورد سو استفاده قرار می گیرید و قربانی اهداف نامطلوب دیگران می شوید ، به این دلیل نیست که دنیا پر از رند و شیاد است ، بلکه به این خاطر است که با اعمال و گفتارتان به دیگران پیام داده اید که « از من سو استفاده کنید . من آمادگی آن را از هر حیث دارم . »


346-پدر پولدار می گفت : شرط ضروری برای پیشرفت در هر کاری و حرفه آن است که شیفته آن کار شوید ، سپس این شیفتگی را عرضه کنید .

347-پدر پولدار می گفت : البته شما مختارید از هم اکنون بقیه زندگی را با نگرانی از وضعیت آینده بگذرانید ، اما اطمینان داشته باشید که نگرانیهای شما کوچکترین تغییری در رویدادهای آینده نخواهد داد .

348-پدر پولدار می گفت : تنها زمانی نعمت و فراوانی و ثروت بیکران در زندگی شما پدید می آیند که باور کنید برای شادمانی و کامروایی کمبودی ندارید ، آنگاه با احساس شعف از توانایی خود به استقبال زندگی بروید و از لحظه به لحظه آن کام بجویید .

349-پدر پولدار می گفت : وقتی تردیدهای ذهن شما به یقین تبدیل شوند ، قابلیت لازم برای شکوفا شدن و به کمال رسیدن و همچنین نیروی دستیابی به منظور غایی و نهایی زندگی به شما عطا خواهد شد .


350-پدر پولدار می گفت : به تحقیق و فراگیری عادت کنید . بااشتیاق گوش به زنگ باشید که از هر کس چیزی بیاموزید . در طلب دانش بودن بدان معناست که شما قابلیت دستیابی به اطلاعات تازه و بدیع را دارید .

351-پدر پولدار می گفت : بسیاری از مردم به حق به جانب بودن نیاز شدید دارند . اگر شما بتوانید چنین ذهنیتی را از سر بدر کنید ؛خود را از درد رنج فراوانی رهانیده اید .

352-پدر پولدار می گفت : اگر به هدف خود ایمان داشته باشید ، فرصتها در برابرتان رژه خواهند رفت و اگر براین باورید که کارها درست از آب در نمی آیند ، موانع یکی یکی در برابرتان قد علم خواهند کرد .

353-پدر پولدار می گفت : عشق خود را نثار کسانی کنید که با شما در تعارض و تخاصمند . ورزیدن به کسانی که شیرین و نازنین و دوست داشتنی اند ، کار آسانی است . برای اینکه عمق عشق را در قلب خود بیازمایید ، ببینید که چقدر آنان را که تحملشان برایتان دشوار است ، دوست دارید .

354-پدر پولدار می گفت : عفو نیرومندترین ابزاری است که می تواند شما را به منشاء معنوی متصل کند . اگر در زدودن کینه و نفرتی که سالها در ژرفای دل و جان شما رخنه کرده ، خود را عاجز و ناتوان بیابید ، از خود فرا رفتن و آفرینش شگیفتیهای واقعی زندگی را فراموش کنید.

355-پدر پولدار می گفت : یکبار بانویی ازمن پرسید :« چه موانعی برسر راه شادمانی و نشاط من وجود دارد ؟» پاسخ دادم :« تنها مانع وجود ، اعتقاد شما به وجود موانع به است

356-پدر پولدار می گفت : ندای درون خود گوش بسپارید تا آنچه را که باید بدانید بر شما آشکار کند .

357-پدر پولدار می گفت : اگر دو عبارت :« خسته ام » و « حالم خوش نیست » را از زندگی خود پاک کنید ، نیمی از بی حالی و بیماری خود را مدارا کرده اید .

358-پدر پولدار می گفت : همین که مردم دریابند که با خشم خود می توانند شما را بترسانند یا پریشان کنند ، در وقت مناسب از این حربه برای قربانی کردن شما استفاده خواهند کرد .

359-پدر پولدار می گفت : شما همان خواهید شد که در تمام طول روز به آن فکر میکنید و به هم پیوستن این روزهاست که سرنوشت شما را می سازد .

360-پدر پولدار می گفت : بکوشید تا در زندگی از موضع تملک گرایی رهایی یابید و هرگز در نبود چیزی احساس کمبود نکنید . آنگاه ناظر این احساس مسرت بخش خواهید بود که هر روز از جلوه اشیاء مادی در نظر شما کاسته می شود .

361-پدر پولدار می گفت : راز نهان ورود به قلمرو هشیاری برتر و ثمربخش بودن در زندگی آن است که پیوسته متعلم باشیم و نه معلم .


362-پدر پولدار می گفت : برای انجام هر کار برجسته و موفقعیت آمیز ، آرمش خیال ، آشتی با خویش ، اعتماد به نفس ، انعطاف پذیری و چابکی و زیرکی لازم است .

363-پدر پولدار می گفت : اگر شما امروز وقتی را به ورزش و تندرستی اختصاص ندهید ، ناگزیرید که در آینده چنین وقتی را صرف درمان بیماری و رفع خمودی خود کنید .



364پدر پولدار می گفت : اگر شماهمواره با شتاب و تقلا در فکرپیشی گرفتن از دیگران هستند ، و تنها با عملکرد فرد دیگر برانگیخته می شوید ، بدانید که عنان فکر و اندیشه خود را به دست دیگران سپرده اید .

365-پدر پولدار می گفت : اگر با قلبی آکنده از عشق و محبت به دیدار کسی بروید و بدون چشم داشت به او محبت بورزید ، روابطی اعجاز انگیز خواهید آفرید .

366-پدر پولدار می گفت : وضعیت زندگی شما ، بازتاب وضعیت ذهن شماست .


367-پدر پولدار می گفت : اگر دیگران شما را می آزارند ، در برابر شان مقاومت نورزید ؛ چرا که ظرفیت شما در بوته آز مایش قرار دارد ، چنانکه از این آزمون سربلند بیرون ایید ، پاداش ارزنده ای که آرامشو صلح و صفای باطنی است ، نصیبتان خواهد شد .

368-پدر پولدار می گفت : اگر قلب شما خزانه بیکران عشق باشد ، آن را با زندگی بیامیزید ، و از خود عشق و محبت بپراکنید . آنگاه خواهید دید که آنقدر عشق به سوی شما جریان خواهد یافت که در جذب همه آن دچار مشکل شوید .

369-پدر پولدار می گفت : شما این توانایی را دارید که موقعیت خود را به میل و سلیقه خود انتخاب کنید . تنها کافی است که آرزوهای خود را به طور دقیق بشناسید و این حقیقت را بپذیرید که شما همان خواهید شد که به آن می اندیشید .

370-پدر پولدار می گفت : ما به این اندیشه خو کرده ایم که زندگی تمرین پشت و صحنه است . پشت صحنه ای وجود ندارد همه زندگی همین است .

371-پدر پولدار می گفت : بسیارند مردمی که مایلند جهان به گونه ای دیگر باشد . حال آنکه،جهان مکانی بسیار نیکو ، زیبا ، غنی ، پر برکت و از هر حیث کامل و تمام عیار است . چیزی به نام تشویق ، افسردگی و غم و انده در جهان وجود ندارد . آنچه هست اندیشه مظطرب ، خشمناک و اندوهگین است .

372-پدر پولدار می گفت : هر گاه بتوانید تصور کاری را داشته باشید ، به تدریج رفتار شما در آ؛ن جهت شکل می گیرد .

373-پدر پولدار می گفت : هر گاه خود را در موقعیتی که آرزو دارید داشته باشید تصور کنید و طبق چنان تصویری گام بردارید ، تحقق خواسته امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است و نمی تواند نتیجه دیگری داشته باشد .

374-پدر پولدار می گفت : من هرگز بر این باور نیستم که آدمهای سختکوش و آنان که تمام کارها به درستی اجرا میکنند ، به طور قطع به ثروت و موفقیت دست می یابند . به اعتقاد من درست عکس این موضوع صحیح است ؛ یعنی ین مردمان موفقند که به هر چه دست بزنند ، به در آمدسرشار ، دوستان فراوان و کامیابی دست می یابند . چرا که این کسان موفقیت را در باطن دارند دارندگان شخصصیت سالم نه تنها در برابر تغییر مقاومت نمی ورزند بلکه می گوشند هر روز زندگی را با تغییر و تحول بیامیزند .

375-پدر پولدار می گفت : هرگاه شما در جهت موافق با نظام هستی گام برداریدو روزهای زندگی را با رسالتی که برای خود برگزیده اید ، در آمیزید ؛ نظام آفرینش چنان با شما همراه و همپا خواهد شد و شما را به گونه ای در مسیر راستین زندگی شتاب خواهد داد ، که هیچ چیز نمی تواند ذره ای از این جوش و خروشتان بکاهد .


376-پدر پولدار می گفت : شما به همان چیزی تبدیل می شوید که در تمام روز به آن می اندیشید . این یکی از رازهای شگفت عالم هستی است . کنون این پرسش پیش می آید که در تمام روز به چه می اندیشید .

377-پدر پولدار می گفت : بزرگترین خدمت روانشناسان کشف این حقیقت است که ذهن انسان با تصورات او همان برخورد را دارد که با یک تجربه از پیش انجام شده .


378-پدر پولدار می گفت : اگر مایلید که افکار و احساسات منفی از زندگی شما روی برگرداند ، با توسل به قوه تخیل ، تصوراتی مثبت و انرژی زا بیافرینید و با تمرین تقویتشان کنید تا سرانجام جای افکار فرسوده و منفی شما را بگیرند .

379-پدر پولدار می گفت : شما هرگز نمی توانید به سوی موفقیت گام بردارید ، مگر اینکه آمادگی شکست را نیز در خور سراغ داشته باشید .


380-پدر پولدار می گفت : افکار بزرگ از ذهن مخترعان و ابداع کنندگان تراوش میکند ؛ چرا که این کسان مستقل از عقاید دیگران می اندیشیند و عمل می کنند و هرگز پسند دیگران برگفتار و اعمالشان اثری ندارد ، اگر شما بخاهید همه از شما راضی باشند ، چیز تازه ای برای عرضه نخواهید داشت .

381-پدر پولدار می گفت : اگر دستیابی به پول و ثروت و تمول را کاری دشوار می دانید ، از کنار تمام فرصتهای که ممکن است شما را به تمول و بینیازی برساند ، خواهید گذاشت وافراد متمول و غنی را خوش اقبال خواهید خواند .

382-پدر پولدار می گفت : اگر اعتماد به نفس داشته باشید ، برای آغاز هر کارو حرکتی تنها باید خود را متقاعد کنید . اما اگر فاقد چنین موهبتی باشید ، برای ارزیابی هر تصمیم و هدفی ، باید دست نیاز به سوی دیگران دراز کنید و داوطلب قربانی شدن بشوید .


383-پدر پولدار می گفت : اغلب مردم با بیگانه ها رفتار بهتر و مهربان تری دارند تا با نزدیکان خود .


384-پدر پولدار می گفت : این شمایید که به مردم پیرامون خود می آمیزید که بر مبنای آنچه برایتان قابل قبول است با شما رفتار کنند ؛ اگر مدت زیادی سوء استفاده دیگران را تحمل کنید ؛ در حقیقت این پیام را منتقل کرده اید ، که در برابر سوء استفاده ، کوچکترین مقاومتی از خود نشان نخواهید داد .


385-پدر پولدار می گفت : هر گز به طور نا خاسته در نزاع دیگران میانجی گری نکنید . به آنها تفهیم کنید که برای خود ارزشی بیش از یک داور قایلید ؛ مگر آنکه احساس کنید که میانجی گری شما ثمر بخش و راهگشاست .


386-پدر پولدار می گفت : مدارسی که از دانش آموزان انتظار نمره بیست دارند ، آنها را در دام رقابتی پلید می اندازند . این مدارس ممکن است گاهی چند چهره درخشان نیز تربیت کنند ، اما در عین حال این چهره های تابناک به جای اتکا به خود ، رضایت خود را در تحسین دیگران می یابند و در نتیجه زندگی آنان دستخوش احساس ناامنی باطنی و کمبود اطمینان خواهد شد .


387-پدر پولدار می گفت : البته پیروزی در یک بازی از باخت در آن ، بسیار خوشایندتر و دلپذیرتر است . در عین حال اگر شما به قیمت عصبانیت ، تشویق و اضطراب به چنین پیروزی دست می یاببید ، نه تنها از لذت بازی محروم می شوید ، بلکه کنترل احساسات خود را نیز به رقیب خود سپرده اید .

388-پدر پولدار می گفت : تا وقتی که موقعیت معلوم و تضمین شده خود را دستخوش خطر نکنید و از آزمودن تازه ها اجتناب کنید ، از رشد و تحول خبری نخواهد بود .

389-پدر پولدار می گفت : هنگامی که در اندیشه فرو رفته اید و مسولیتهای زندگی و تسلط کامل بر اختیارات خود را سبک و سنگین می کنید ، از خود بپرسید : تا کی میخواهم یک مرده متحرک باشم .


390-پدر پولدار می گفت : میزان عشق شما به دیگران با میزان عشقی که به خود دارید ، نسبت مستقیم دارد .



391-پدرپولدار می گفت خداوند وقتی هستی را آفرید ،یک سری قوانین برآن حاکم ساخت که تحت عنوان قانونمندی طبیعت از آن یاد می شود. اگر کسی می خواهد در زندگی موفق باشد مسلما لازمه آن این است که قوانین طبیعت را بشناسد و با پیروی از این قوانین،حمایت طبیعت و کائنات را برانگیزاند.اگر قوانین حاکم بر آنرا بشناسیم و به آن احترام بگذاریم و عمل کنیم حتمااز سوی آن حمایت می شویم و اگر بر خلاف قوانین عمل کنیم حتما با مشکلات جدی روبرو می شویم.
یک رودخانه را مجسم کنید که در مسیر خاصی مثلا از شمال به طرف جنوب جریان دارد و تصور کنید که دو نفر می خواهند این رودخانه را شنا کنند منتها یکی در جهت جریان آب (شمال به جنوب) حرکت می کند و دیگری بر خلاف آن(از جنوب به شمال ). فردی که بر خلاف جریان شنا می کند چقدر تقلا میکند، بحث قانونمندی طبیعت بحث درباره قوانینی است که نظام آفرینش بر آن استوار شده.قبل از این که شنا کردن را شروع کنیم،لحظه ای تامل کنیم و ببینیم آب به کدام سمت و سو می رود .ببینیم چه کار کنیم تا طبیعت و همه اجزا آن به حمایت ما برخیزند تا حتی بادهای سواحل اندونزی به کمک ما بیایند!چه کار کنیم تا رخدادهای طبیعی هم موافق حرکت مثبت ما باشند.

392-پدرپولدار می گفت اولین قانون ،قانون خلا است.این قانون می گوید:همیشه خلا باعث جذب می شود. چیزی که باعث جذب می شود فقط خلا است .هر چه خلا بیشتر باشد ،هر چه خالی بیشتر باشد جذب بیشتر است.زندگی هم همین طور است.اگر من می خواهم موهبت هارا جذب کنم ابتدا باید جایی خالی باز کنم. درستی قانونمندی طبیعت نگاه عمیق به طبیعت والها م گرفتن از آن است.یکی از معلمان بزرگ ما در طبیعت «گردباد»است.شما مسلما می دانید که قدرت گردباد خیلی بیشتر از باد است. گردباد مجموعه ای لز بادهای بسیار شدید و قدرتمند است که همه چیز را به داخل خود می کشد اما گردباد این قدرت جذب فوق العاده را از کجا دارد؟حدستان درست است،علت جذب فوق العاده گردباد،خلا درون آن است.گردباد حرکت دارد اما داخلش خالی است و همه این جذب ها و کششها را از آن«درون خالی »دارد.اگر در خیابان و پارک ها دقت کنید،گردباد های کوچکی را می بینید که چند عدد برگ را به داخل خود می کشند.چون خلا درون آنها کم است توانایی جذبشان به همان اندازه کم است،یک مقدار برگ و مقداری گرد و غبار.اما گرد بادهایی هم هست که شعاع خالی آنها زیاد و قدرت کشش و جذبشان بیشتر است.

393-پدرپولدار می گفت اگر بخواهید موهبت های الهی را جذب کنید اگر می خواهید نیایشها و دعاهایتان اجابت شود،اول بایدجا باز کنید و درون را خالی کنید.این خلا درونی در همه ابعاد انسانی قابل بررسی است.خلا ذهنی و خلا دل اولین خلا است که باید ایجاد کنید،اول باید ذهن و دلتان را خالی کنید.از چه ،از هر آنچه بیهوده در آن جای دارد،هر آنچه وجودش زیانبار است یا سودی ندارد،از کینه،نفرتها،انتقام،حسادت،حسرت،یاس و ناامیدی ،سوظن ،بدخواهی وکج اندیشی و خلاصه همه آنچیزهایی که ذهن و دل خالی ما را بی سبب پر کرده اند.ذهن و دلی که از این چیزها آکنده است دیگر جای خالی برای پذیرش و جذب موهبتهای الهی ندارد.

394-پدرپولدار می گفت یکی از راههای ایجاد این خلا بخشودن دیگران است.گاهی اوقات ما فکر می کنیم با بخشودن دیگران احیانا به کسی لطف کرده ایم،اما ابدا چنین نیست .بخشیدن اول از همه لطفی است که ما در حق خود می کنیم تا میدان ذهنی مان خالی شود.
گاهی اوقات نه تنها باید ذهنمان را از کینه و نفرت وسایر چیزهای بد پاک و خالی کنیم بلکه باید از چیزهای مثبت هم خالی شویم تا امکان جذب بیشتری داشته باشیم.فرض کنید شما دانش،اطلاعات و تجربیات مفیدی برای دیگران دارید.انتقال این اطلاعات به دیگران نیز به نوبه خود ایجاد خلا می کند و شما را برای جذب اطلاعات بیشتر مهیا می سازد .حتی گفتن این مطالب برای من ایجاد خلایی است برای جذب اطلاعات بیشتربه


395-پدرپولدار می گفت یکی از بهترین راههای یادگیری،نوشتن است .نوشتن یعنی انتقال اطلاعات بر روی کاغذ،خالی کردن حافظه کوتاه مدت و آمادگی برای جذب مطالب بعدی .

396-پدرپولدار می گفت گاهی ابراز عشق،در قلب شما ایجاد خلا می کند.شما با ابراز عشق میدان ذهنی خود را از آنچه هست خالی می کنید و این باعث جذب مهر و محبت بیشتر می شود .افرادی که از ابراز عشق خودداری می کنند در واقع خودشان را از جذب مهر و محبت بیشتر محروم می سازندو خودشان مانع جذب عشق می شوند.میدان ذهنی خود را انباشته از مهر و محبت می کنند بدون آنکه آن را در جای مناسب خالی کنند.در نتیجه وجود آنها ، جایی برای جذب محبت متقابل ندارد.

397-پدرپولدار می گفت سکوت یک خلا درونی است.هر چه انسان بیشتر حرف می زند امکان جذب موهبت ها را کمتر وکمتر می کند.بسیار خوب است که روزه سکوت را تمرین کنید و ساعاتی را در روز رابه مراقبه سکوت بگذرانید.

398-پدرپولدار می گفت یکی دیگر از چیزهایی که باید خالی کنید شکم است.باید پرخوری را کنار بگذارید.وقتی زیاد غذا می خورید حجم عمده ای از انرژی ذهنی و جسمی شما صرف هضم و جذب غذا می شود و امکان فرستادن انرژی مثبت برای تحقق آرزوها و هدفها یتان کم می شود .هر چه می توانید کمتر بخورید و هر چه می توانید سهل الهضم تر بخورید.چیزهایی بخورید که زودتر هضم شود و بخش عمده انرژی درونی تان به جای مشغول شدن به هضم غذایتان ،صرف جذف موهبت هایتان شود.

399-پدرپولدار می گفت اگر از خدایتان چیزی می خواهید اما اجابت نمی شود یکی از علت هایش همین نداشتن خلا است.از خودتان بپرسید چه نیت یا عمل نا پاکی در درون و بیرون من است که باید از آن بری و پاک شوم.چه اندیشه ناصوابی در ذهن من وجود دارد که باید از آن تهی شوم ،چه عمل ناشایستی از من سر می زند که نباید آن را انجام دهم

400-پدرپولدار می گفت مطمئن باشید به میزان خلایی که ایجاد می کنید جذب می کنید،به میزان این خلا انرژی پتانسیل و درونی تان را برای جذب موهبت های الهی افزون می کنید.

401-پدرپولدار می گفت یکی از قوانین خلا قانون رهایی است.گاهی اوقات به یک هدف وابسته می شوید.
اگر شما بیش از حد به یک هدف فکر می کنید این ناشی از ترس و نگرانی شما از برآورده نشدن آن هدف است.کسی که مطمئن است دعایش اجابت می شود و به وعده الهی ایمان دارد وقتی دعایش را کرد در مسیر تلاش آن را به خدا می سپارد.این رها کردن به نوبه خود بخشی از ایجاد خلا است.شایدبرایتان پیش آمده باشد که چیزی را (مثلا دسته کلیدتان را) گم کرده اید وهر چه به دنبال آن گشته اید پیدایش نکرده اید اما وقتی به دنبال کار خود رفته اید و موضوع را رها کرده اید خود بخود دسته کلید پیدا شده است.این نشان دهنده فرآیند رهایی است که بخشی از قانون خلا طبیعت است.

402-پدرپولدار می گفت همین الان به زندگی خود نگاه کنید، ببینیددر کدام قسمتها راکد است.آن قسمتها رابه جریان بیاندازید.«ثروت»یکی از چیزهایی است که امکان سکون و در نتیجه فساد آن وجود دارد.اگر خداوند به شما ثروت زیادی عطا کرده ،آن را بر اساس سنت الهی و قانونمندی طبیعت به حرکت در آورید و جاری کنید.از انبار کردن پول به همان صورت یا به صورتهای دیگر مثل بنا کردن کاخ و... بپرهیزید.این پول می تواند خانه ای باشد و سرپناهی .کارگاهی باشد و محل اشتغالی.مشکل گشای کسی یا کسانی.

403-پدرپولدار می گفت «همه تلاشها پاداش دارند اما تلاشهای منظم ،پاداش مضاعف دارند.»
ثابت شده است که وقتی یک کاری را انجام می دهیم چه منظم و چه نا منظم،تا تماما انجام نشده،انرژی اش به ما بر نمی گردد.
«هر گاه جذب موهبتی به تاخیر افتاد ،پیامش این است که باید در وضعیت کنونی خود خلا و نظم ایجاد کنید.» یعنی اگر شما خواسته ای دارید،دعا می کنید،تلاش می کنید،تلقین می کنید،تجسم خلاق می کنید،انتظار می کشید اما خواسته تان برآورده نمی شود،برای شما پیا می دارد.

404-پدرپولدار می گفت فکر کنید ببینید کدام قسمت زندگی شما نظم ندارد؟ کدام قسمت نیاز به سر و سامان دارد؟کدام قسمت را رها کرده و نا تمام گذاشته اید؟نکند داشتید کمد لباستان را تمیز می کردید و نیمه کاره آن را رها کردید؟نکند قصد نوشتن کتابی داشتید ولی نیمه کاره آن را رها کردید؟بخشی را نوشته و بقیه را رها کرده اید .نکند مسئله ای که ذهن شما را آشفته می ساخته بدون حل رها کرده اید؟ همین الان فهرستی از تمام کارهای نیمه از زندگی خود تهیه کنید و در صدد بر آیید که در جهت نظم دادن به آن اقدام کنید.

405-پدرپولدار می گفت بارش کنید؛مهرتان را بارش کنید ،عشقتان را بارش کنید،فکر مثبت و سازنده تان را بارش کنید.بارش تبسم ،بارش لبخند،بارش انرژی مفید،بارش اطلاعات و دانسته ها.
به عنوان مثال کتابخانه جایی است که عده ای بتوانند در آن مطالعه کنند اما این که کسی کتابخانه شخصی داشته باشد و به کسی اجازه استفاده از آنرا ندهد اصلا مفهومی ندارد.قانون بارش می گوید:مبادا کتابی در کتابخانه داشته باشید که دو سال است از آن استفاده نکرده اید.اگر به این کتاب نیازی ندارید،اگر این کتاب جز کتابهای الهام بخش شما نیست یعنی هر روز به آن احتیاج پیدا نمی کنید پس برای چه آن را نگه داشته اید؟

406-پدرپولدار می گفت قانون بارش می گوید:مبادا شما لباس در کمدتان داشته باشید که الان چند ماه است نمی پوشید.اگر کهنه و پاره است آن را دور بیاندازید و کمد را خالی کنید تا جایی برای در یافت موهبت بیشتر پیش بیاید.اما اگر این لباس نو و قابل استفاده است خوب آنرا ببخشید.مطمئن باشید کسی هست که سر پناهی ندارد و به این لباس احتیاج دارد.


407-پدرپولدار می گفت البته این تصور را نکنید که با بخشیدن کتاب یا لباس الزاما کتاب یا لباس جدیدی دریافت خواهید کرد.شما باید برای بارش و به نیت بارش این کار را بکنید.البته احتمال زیادی وجود دارد که شما بیشتر از آنچه که می بخشید دریافت کنید .باریدن وبخشیدن قبل از هر چیز رضایت خاطر خود شما را فراهم می کند و به شما آرامش و شادی زیادی می بخشد .حتما تا به حال امتحان کرده اید و یا می کنید.

408-پدرپولدار می گفت ببخشید و دریافت کنید.شما از جایی دریافت می کنید که امروز حتی گمانش را هم نمی برید.چون خدا وقتی بنده ای را دوست دارد از جایی به او می دهد که او فکرش را هم نمی کند.

409-پدرپولدار می گفت این را مطمئن باشید که با خلا کمد کتاب و لباس ها از جایی دیگر به شما رحمتی می رسد.شاید شما کار اداری دارید که عقب افتاده است.وقتی با بارش کتب کتابخانه تان جایی در زندگی خود برای جذب مواهب بیشتر باز می کنید شاید در مقابل ،درست شدن همین کار اداری را دریافت کنید.

410-پدرپولدار می گفت یکی از بارش های بسیار بسیار طبیعی ،شکر کردن و سپاسگزاری است.متاسفانه ما خیلی کم تشکر می کنیم.روح تشکر در ما پرورش نیافته است.فکر می کنیم الزاما وقتی چیزی رابه رایگان به دست آوردیم باید از مسبب آن تشکر کنیم .حال آن که این روش بسیار نادرست است.
شما تا کنون چند کتاب خوانده اید؟حتما یک کتاب خوانده اید که دست کم یک نکته مثبت برای شما داشته باشد.اما آیا به این فکر افتاده اید که از نویسنده ،مترجم یا حتی ناشر آن که نشانی و صندوق پستی یا تلفن او را در کتاب می بینید تشکر کنید؟ اکنون می توانید این کار را انجام دهید.قلم را بردارید و در یک خط از آنها تشکر کنید .از این که فکر و ایده خوبی به شما داده اند تشکر کنید.از این که اطلاعات مفیدی در اختیار شما قرار داده اند تشکر کنید.

411-پدرپولدار می گفت تشکر ،فضای انرژی شما را وسیع تر می کند.روحیه مثبتی به شما می دهد و روحیه مثبت و انگیزه بیشتری به طرف مقابل می دهد.

412-پدرپولدار می گفت تشکر کردن از مردم بالاترین درجه تشکر است یعنی حتی شکر گزاری از خداوند در مرحله بعد قرار می گیرد.شکر گزارترین مردم نزد خدا آن کسی است که از مردم تشکر می کند.همین امروز از دیگران تشکر کنید.از ده نفر ،بیست نفر از اطرافیانتان تشکر کنید .اهل بخشش و بارش شوید .ببینید چه اطلاعاتی دارید که برای دیگران مفید است .آیا فکر جالب و مثبتی دارید که می توانید انتقال دهید؟آیا فکر امیدوار کننده ای دارید که بتوانید آن را انتقال دهید؟روحیه ای ببخشید.امیدی ایجاد کنید.آیا می توانید برای کسی کار پیدا کنید یا به او کاری پیشنهاد کنید؟آیا می توانید کمک کسی باشید؟آیا می توانید با یک جمله مهر بانانه دل مادرتان را به دست آورید ؟آیا می توانید بر لبان کسی لبخند بنشانید؟

413-پدرپولدار می گفت یکی از کارهای روزانه خود را این قرار دهید که از خانه بیرون آیید،از خود بپرسید آیا من امروز سهم کائنات را داده ام؟ آیا از آن چیزی که در زندگی من است می توانم چیزی ببخشایم ؟یا مقداری از آن را ببخشایم ؟وقتی کسی را می رنجانید،وقتی از بارش اطلاعات مفید به کسانی که به این اطلاعات نیاز دارند خودداری می کنید،قانون صدقه و بارش را زیر پا گذاشته و مفهوم وسیع صدقه را از یاد برده اید.
ولی عده ای دیگر صدقه را از سر عشق می دهند.این برترین نوع بارش است.می بارند بی هیچ واهمه ای،ترسی ،توقعی ،انتظاری .
از این که می بارندو از این که می بخشند لذت می برندو به شوق می آیند ،احساس خوبی می کنند.لبخندی بر لبانشان می نشیند و انرژی می گیرند.صدقه واقعی همین است .بارش از سر عشق.عاشقانه ببخشید و ببارید و از نفس این بخشش و بارش ،به وجد بیایید و حظ کنید.
پدرپولدار می گفت یکی از موانع موفقیت در زندگی ،انباری است.در هر خانه ای یک انباری وجود دارد.یک انباری پر از چیزهای غیر قابل استفاده یا کمتر قابل استفاده.من به این انباری ها می گویم:مانع موفقیت در زندگی .نگهداری اینها برای چیست؟انباری را می توانیم «ترس داری» معنی کنیم.جایی پر از چیزهایی که مبادا لازم شود.چیزهای عجیبی در انباری بعضی از خانه ها می بینیم.بعضی ها مدتها ست که خانه خود را عوض می کنند؛هجده سال است که از این خانه به آن خانه می روند اما یک سیخ زنگ زده را با خود میبرند.یک دسته گاز پیک نیکی را با خود می برند.خود گاز دیگر نیست اما دسته آنرا هنوز دارند.یک توپ سوراخ شده را هم که دیگر به درد نمی خورد با خود دارند.یک فرمان دوچرخه را با خود این طرف و آن طرف می برند.
اگرچیزی هست که خراب و فرسوده است بیاندازیدش دور.انباری را از آن چیزهایی که به درد نمی خورد خالی کنید.خلا ایجادکنید.اگر قابل استفاده است اما شما نمی توانید از آن استفاده کنید و برای شما قابل استفاده نیست ، آن را ببخشید.


413-پدرپولدار می گفت پاکی ،اساس جذب همه موهبت هاست .موهبت ها همیشه جذب پاکی می شوند و به نسبت پاکی که در خود ایجاد می کنید،لایق جذب موهبت ها می شوید.
موهبت ها هرگز به سوی آلودگی کشیده نمی شوند.آلودگی،محرومیت است.
باید قانون پاکی را یاد بگیریم.باید پاکی را از ذهنمان آغاز کنیم.ذهن خود را پاک کنید.قانون پاکی به نوعی با قانون خلا در ارتباط است.ذهن خود را پاک کنیم از نفرینها،نفرتها،کینه ها و نبخشیدن ها.ذهن خود را پاک کنید.دل خود را پاک کنید.شاید یک نیت ناپاک،یک نیت آلوده در ذهن و دل شما مانع جذب موهبت های الهی شود .بعد از پاکیزگی ذهن و دل ،نوبت پاکیزگی محیط،لباس و بدنمان است.
از همین امروز اجرای قانون پاکی را شروع کنیم.از بیرون شروع کنیم و کم کم به درون برسیم .هر چه بیشتر بیرون را تمیز کنیم ،پاکیزگی محیط در ما اثر می گذارد و ما را به تامل وامی دارد که درونمان را هم پاک کنیم.

414-پدرپولدار می گفت از سحر خیزی طبیعت پیام بگیریم.هیچ خروسی نیست که تا ساعت9_8 صبح بخوابد و هیچ مرغی نیست که به بهانه اینکه امروز جمعه است،بیشتر بخوابد.
پس اوج انرژی های هستی در لحظات پیش از طلوع است صبح زود تا طلوع آفتاب بهترین و مناسب ترین زمان از دیدگاه انرژی هستی و کیهانی است و انرژی جذاب هستی آماده جذب و خلق و ایجاد خواسته ها و نیات پاکی درونی شماست.
مهم این است که به هیچ عنوان این سپیده دم را که انرژی هستی در اوج خود است نخوابید.

415-پدرپولدار می گفت در یک زمینه کاملا موفق نباشید و در یک زمینه کاملا شکست خورده.حتما شما هم افرادی را می شناسید که در یک جنبه زندگی خود کاملا موفق و کارآمد هستند اما در سایر جنبه ها مثلا زندگی شخصی یا زندگی معنوی و... کاملا شکست خورده.
وارد فضای هماهنگی شوید.ببینید که نیاز است در چه جنبه هایی از زندگی هماهنگی ایجاد کنید.در چه مورد کم گذاشته اید و در چه مورد افراط کرده اید ؟به آن مورد که کم گذاشته اید،بیشتر بها بدهید و آن مورد که افراط کرده اید،هماهنگ با سایر جنبه ها پیش بروید.

416-پدرپولدار می گفت تنوع ،ضد افسردگی است.تنوع به ما روحیه می دهد.تنوع،جریان ،حرکت و نشاط می دهد.طبیعت اگر پربرکت است ،به خاطر تنوع فصول آن است .ما چهار فصل داریم.ماهها مختلفند.
یکنواختی ،کسالت روحی می آورد .اگر شما به طور مداوم در یک جا بنشینید،انجماد فکری و تعصب فکری به همراه خواهد داشت .حتما حتما باید تنوع محیطی داشت .مسافرت ،این تنوع محیطی را برای ما ایجاد می کند.هر چه بیشتر مسافرت بروید ،به خاطر تنوع محیط و در نتیجه تنوع آب و هوا ،در سیستم تنفسی شما هم تنوع ایجاد می شود.وقتی از شهری به شهری دیگر می روید،براثر گوناگونی آب و هوا ساختار تنفسی شما مدام عوض می شود .

417-پدرپولدار می گفت حتماخانه تان را عوض کنید. در هیچ خانه ای بیش از 5 سال زندگی نکنید.زیستن بیش از 5 سال در یک خیابان .یک محل ،یک خانه خاص باعث انجماد فکری و سکون فکری می شود.افسردگی به زندگی حاکم می شود .میل به زندگی ،اشتیاق به زندگی را از دست می دهید.هر چند سال یک بار ،هر دو سه سالی یک بار رنگ خانه خود را تغییر دهید.رنگ آمیزی منزل باید متنوع باشد .رنگ خانه که تغییر می کند. روشن می شود،روحیه شما هم متنوع می شود،شاد می شود .اینکه بگذاریم عید بیاید تا خانه را تمیز کنیم،درست نیست .هر بیست روز یک بار ،ماهی یک بار خانه را تمیز کنیم .صندلی ها و میز ها به جای دیگر بروند.جای تلویزیون را تغییر دهید.

418-پدرپولدار می گفت به رنگها ،به تنوع رنگها دقت کنید .سه رنگ در طبیعت بسیار زیاد است و این حتما برای ما پیام دارد.روشنی خورشید و سفیدی آفتاب حتما برای ما پیام دارد.آبی آسمان و دریا حتما برای ما پیام دارد.سبزی طبیعت حتما برای ما پیام دارد.
چرا همه طبیعت سبز است و آسمان آبی؟چرا خورشید روشن است و سفید به نظر می رسد ؟پیام این است:زندگی خود را به این سه رنگ آغشته کنید .

419-پدرپولدار می گفت قانون کارما ،قانون علت و معلول ، قانون تابش و باز تابش و قانون عمل و عکس العمل نامیده می شود .همه اینها یک معنا می دهد .گفته می شود که هر چه می کنیم ،با هر نیتی که داریم ،هر عمل از ما ،تابشی است به بیرون که بازتابشی به درون دارد.
ببینید در طبیعت نور خورشید به زمین می خورد .از زمین به چشم شما می رسد و شما می توانید زمین را ببینید . هر چیزی بازگشتی دارد.در کوه صدا می زنید،صدا به دیوار کوه برخورد می کند و به سوی شما باز می گردد.
بدانید تمام نیات شما ،تمام اعمال شما تابشی به بیرون دارد.نیت شما نوری به بیرون می تاباند و عمل به مقداری ضعیف تر ،چون نیت همیشه از عمل قوی تر است.این اعمال و نیات شما باز تابشی دارند که حتما به سوی شما بر می گردد.اگر عملی که انجام می دهید مثبت باشد،تابش مثبت است و بازتابش مثبت خواهد داشت و اگر عمل شما منفی باشد،تابش منفی و بازتابش منفی خواهد بود .تمام اعمال و نیات ما به خودمان باز می گردد،

420-پدرپولدار می گفت گفته می شود:هر گرفتاری و مصیبتی که به شما برسد نتیجه اعمال شماست،حتی خراش کوچکی در بدن .همه اعمال ما کارما دارد.مطمئن باشید که بازتاب آنها را در زندگیتان خواهید دید.نمی خواهم شما را بترسانم ولی اگر امروز جایی از کار شما گیر دارد،شاید دلیلش نگاه خشم آلودی باشد که هشت سال پیش به مادرتان انداختید،یا دادی که بر سر پدرتان زدید یا خدای نکرده کسی را در صفی هل دادید،پشت سرکسی حرف زدیدو...
هیچ عمل خیر و هیچ شری بدون جواب نمی ماند.شما حتما بازتاب عمل خود را در زندگی خواهید دید.
پدرپولدار می گفت چه بخواهید چه نخواهید ،چه آشکارا کار نا شایستی انجام دهید چه نهانی ،چه دیگران متوجه این عمل یا نیت بشوند چه نشوند، طبیعت خداوندی بازتاب اعمال ما را به ما بر می گرداند.

421-پدرپولدار می گفت اگر بخواهید چیزی را جذاب کنید،باید به آن عشق بورزید.
«هرذره ای در این دنیا زبان محبت را می فهمد و دعوت محبوب را اجابت می کند.اگر قصد جذب هر ذره ای را دارید ،راه جذبش این است که به آن عشق بورزید.
اساس همه جذب کردنها محبت و عشق است.محبت و عشق بی دریغ ،محبت و عشقی که از سر معامله نباشد.به این کاری نداشته باشید که آیا طرف شما به شما عشق می ورزد یا نه ؟این معامله و تجارت است.خورشید که عاشقانه به شما میتابد،سالیان سال عاشقانه می تابد.تمنایی از شما ندارد و به ما این پیام را می دهد که عشق باید بی تمنا باشد.

422-پدرپولدار می گفت عاشقانه برای دیگران دعا کنید .مطمئن باشید وقتی این گونه برای کسی دعا کنیم صد هزار برابر به خود ما می رسد .محبت کنید،عشق بورزید و به محبت کردن و عشق ورزیدن عادت کنید.ممکن است شما در عشق ورزیدن مشکل داشته باشید .دکتر «اسبورن»مدرس خلاقیت می گوید:«هر عاطفه ای با تمرین گسترش پیدا می کند».حالا اگر شما می خواهید مهربانی را در خود افزایش دهید،مهربانی را تمرین کنید. اگر می خواهید عشق را گسترش دهید،عشق را تمرین کنید.از اشیا شروع کنید .به اشیای خانه تان عشق بورزید.به گلهای باغچه عشق بورزید.به آن جهت به اشیا عشق بورزید که موهبت خدا هستند.به پول داخل کیفتان عشق بورزید.هیچ گاه پول را داخل جیبتان نگذارید،آنرا مچاله نکنید.نگویید«پول چرک دست است»،به پول عشق بورزید چون وسیله ای است که خداوند در اختیار شما قرار داده برای رفع نیازهای خودتان و یا حتی دیگران .نمی گویم:وابسته به پول باشید.به هیچ وجه!اما به پول عشق با نعمت خوشرفتاری کنید تا دوام پیدا کند یعنی اگر شما با ماشین لباسشویی خانه تان خوشرفتاری کنید،دوام بیشتری می یابد.اگر با لباستان خوشرفتاری کنید،دوامش بیشتر می شود .اگر باریه و قلب خود خوشرفتاری کنید،دوامشان بیشتر می شود .اگر با همسر خود خوشرفتاری کنید،دوام زندگی شما بیشتر می شود.

423-پدرپولدار می گفت جوهره هستی را فراموش نکنید.جوهره هستی محبت و عشق است.صبحهای خیلی زود و یا شبها قبل از خواب .ده دقیقه به مراقبه عشق بروید:دست ها را روی سینه بگذارید .چشم ها را ببندید و برای همه هستی دعا کنید.برای همه حتی کسانی که رفتار نا شایستی دارند.عشق ورزیدن به کسانی که با شما خوبند و به شما کمک می کنند کار ساده ای است،مهم عشق ورزیدن به کسانی است که به شما بد کرده اند .آرام و خاموش یا با صدای بلنددر خلوت خود برای آنها هم از خدا طلب خیر کنید.برای کسی که کار ناشایست انجام داده،عاشقانه آگاهی بطلبید.طلب هدایت کنید.اندیشه مثبت و دگرگونی بخواهید.او را شامل لطف الهی کنید.عشق را وارد تمام جنبه های زندگی خود کنید.

424-پدرپولدار می گفت اساس همه جذبها عشق است .آن زمانی که شما درجوهره هستی فرو رفته اید و با آن هماهنگ شده اید،به تمام ذرات هستی عشق می ورزید.اگر قانون عشق را رعایت کنید،یقین بدارید که دیگر نیت و عملی نخواهید داشت که به فرد دیگری آسیب وارد کند.